bitters

/ˈbɪtərz//ˈbɪtəz/

کوه های بیترروت (شاخه ای از کوه های راکی - امریکا)، بیترز (مشروب الکلی دارای ادویه و گیاهان و ریشه های تلخ که به عنوان آشامیدنی و دارو مصرف دارد)، یکجورنوشابه تل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a liquid flavoring or tonic, often alcoholic, made by steeping bitter roots or herbs, used esp. in cocktails.

جمله های نمونه

1. Apothecaries would not sugar their pills unless they were bitter.
[ترجمه گوگل]داروپزشکان قرص های خود را شکر نمی کنند مگر اینکه تلخ باشند
[ترجمه ترگمان]Apothecaries قرص مصرف نمی کرد مگر اینکه تلخ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Learning is a bitter root, but it bears sweet fruit.
[ترجمه گوگل]یادگیری ریشه ای تلخ است، اما میوه های شیرین می دهد
[ترجمه ترگمان]یادگیری ریشه تلخی دارد، اما میوه شیرین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The roots of education are bitter, but the fruit is sweet.
[ترجمه گوگل]ریشه تربیت تلخ است اما میوه شیرین است
[ترجمه ترگمان]ریشه آموزش تلخ است، اما میوه شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He who has not tasted bitter knows not what sweet is.
[ترجمه گوگل]کسی که طعم تلخ را نچشیده است، نمی داند شیرینی چیست
[ترجمه ترگمان]کسی که مزه تلخی نداشته باشد، چه شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Work has a bitter root but sweet fruit.
[ترجمه گوگل]کار ریشه ای تلخ اما میوه ای شیرین دارد
[ترجمه ترگمان]کار یک ریشه تند اما شیرین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. False friends are worse than bitter enemies.
[ترجمه گوگل]دوستان دروغین بدتر از دشمنان سرسخت هستند
[ترجمه ترگمان]دوستان اشتباه از دشمنان سرسخت بدتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of earthly goods the best is a good wifeA bad the bitterest curse of human life.
[ترجمه گوگل]از کالاهای زمینی بهترین زن خوب است، بد، تلخ ترین نفرین زندگی انسان
[ترجمه ترگمان]از goods زمینی بهترین نفرین زندگی بشر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beauty may have fair leaves, but bitter fruit.
[ترجمه گوگل]زیبایی ممکن است برگ های روشن داشته باشد، اما میوه های تلخ
[ترجمه ترگمان]زیبایی ممکن است برگ های زیبا داشته باشد، اما میوه تلخی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Who has never tasted bitter, knows not what is sweet.
[ترجمه گوگل]کسی که هرگز طعم تلخ را نچشیده است، نمی داند چه چیزی شیرین است
[ترجمه ترگمان]کسی که هرگز طعم تلخی نچشیده، نمی داند چه چیزی شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Patience is bitter, but its fruit is sweet. Aristotle
[ترجمه گوگل]صبر تلخ است اما میوه اش شیرین است ارسطو
[ترجمه ترگمان]صبر تلخ است، اما میوه آن شیرین است ارسطو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sit not sad because that time a fitful aspect weareth; Patience is most bitter, yet most sweet the fruit it bearth.
[ترجمه گوگل]غمگین ننشین زیرا آن زمان یک جنبه تناسب پوشیده است صبر تلخ ترین، اما شیرین ترین میوه ای است که به بار می آورد
[ترجمه ترگمان]غمگین نباشید چون آن زمان جنبه fitful دارد؛ صبر بسیار تلخ است، با این حال خیلی شیرین و شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That which was bitter to endure may be sweet to remember.
[ترجمه گوگل]آنچه تحمل آن تلخ بود ممکن است به خاطر سپردن آن شیرین باشد
[ترجمه ترگمان]چیزی که تلخی آن بود که تحمل آن را داشته باشد، شاید شیرین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is nothing which has not been bitter before being ripe.
[ترجمه گوگل]هیچ چیزی نیست که قبل از رسیدن تلخ نشده باشد
[ترجمه ترگمان]چیزی نیست که پیش از رسیده بودن تلخ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bitter pills may have wholesome effort.
[ترجمه گوگل]قرص های تلخ ممکن است تلاش مفیدی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]قرص تلخ ممکنه تلاش سالم داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bitter pills may have wholesome effects.
[ترجمه گوگل]قرص های تلخ ممکن است اثرات مفیدی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]قرص های تلخ ممکنه اثرات سالم داشته باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bitter herb; dark beer

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : embitter
✅️ اسم ( noun ) : bitterness / bitter / bitters / embitterment
✅️ صفت ( adjective ) : bitter / embittered
✅️ قید ( adverb ) : bitterly

بپرس