bitterly resent

پیشنهاد کاربران

به شدت رنجیدن
به شدت آزرده خاطر شدن
He bitterly resents being treated like a child
او به شدت از اینکه مانند یک کودک با او رفتار می شود آزرده خاطر ( ناراحت ) است.