bitten by the bug

انگلیسی به انگلیسی

• gone crazy over, become obsessed by (usually used in combination, e.g. "bitten by the love bug"

پیشنهاد کاربران

دقیقا تو فارسی خودمون میشه کک چیزی به جونمون افتاده،
مثلا میگیم کک مسافرت افتاده به جونم حتما عید میرم جایی.
گزیده شدن توسط حشرات
، بضی ها خیلی نظرات چرت و پرت می نویسند
چه مرگیم شد
bitten by the ( activity ) bug: become very enthusiastic about something
شیفته ی انجام کاری بودن، علاقه ی دیوانه وار به کار یا فعالیتی، خوره ی چیزی بودن
به طور ناگهانی به چیزی علاقه مند شدن
. I've never interested in going abroad but now Ive been bitten by the travel bug and hates staying at home
I've definitely been bitten by the gardening bug

بپرس