عبارت **"bite someone in the ass"** یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای **باعث دردسر، مشکل یا عواقب ناخوشایند برای کسی شدن، به ویژه به خاطر اشتباه یا تصمیم نادرست خود آن فرد** است.
... [مشاهده متن کامل]
- **تعریف:**
وقتی گفته می شود چیزی یا کاری *"bites someone in the ass"* یعنی آن موضوع یا عمل باعث دردسر، مشکل یا عواقب بد برای آن شخص شده است.
- **کاربرد:**
- معمولاً وقتی کسی به خاطر اشتباه، بی دقتی یا تصمیم نادرست خودش دچار مشکل می شود به کار می رود.
- این اصطلاح در زبان محاوره ای و غیررسمی بسیار رایج است.
- **مثال ها:**
- *Not studying for the exam really bit him in the ass. *
( درس نخواندن برای امتحان واقعاً برایش دردسرساز شد. )
- *Skipping the maintenance on the car bit me in the ass when it broke down. *
( نادیده گرفتن تعمیرات ماشین وقتی خراب شد، برایم مشکل ایجاد کرد. )
- *His lies finally bit him in the ass when everyone found out the truth. *
( دروغ هایش وقتی همه حقیقت را فهمیدند، بالاخره برایش دردسرساز شد. )
- - -
## معادل های فارسی
- به دردسر افتادن
- عواقب بد چیزی گریبان کسی را گرفتن
- دچار مشکل شدن به خاطر کاری که انجام داده
- ضربه خوردن از عمل یا تصمیم خود
... [مشاهده متن کامل]
- **تعریف:**
وقتی گفته می شود چیزی یا کاری *"bites someone in the ass"* یعنی آن موضوع یا عمل باعث دردسر، مشکل یا عواقب بد برای آن شخص شده است.
- **کاربرد:**
- معمولاً وقتی کسی به خاطر اشتباه، بی دقتی یا تصمیم نادرست خودش دچار مشکل می شود به کار می رود.
- این اصطلاح در زبان محاوره ای و غیررسمی بسیار رایج است.
- **مثال ها:**
( درس نخواندن برای امتحان واقعاً برایش دردسرساز شد. )
( نادیده گرفتن تعمیرات ماشین وقتی خراب شد، برایم مشکل ایجاد کرد. )
( دروغ هایش وقتی همه حقیقت را فهمیدند، بالاخره برایش دردسرساز شد. )
- - -
## معادل های فارسی
- به دردسر افتادن
- عواقب بد چیزی گریبان کسی را گرفتن
- دچار مشکل شدن به خاطر کاری که انجام داده
- ضربه خوردن از عمل یا تصمیم خود
به ضرر کسی تمام شدن، نتیجه منفی داشتن