bite one's tongue

انگلیسی به انگلیسی

• restrain oneself, keep quiet

پیشنهاد کاربران

چیزی نگفتن
Refrain from speaking out
This term alludes to holding the tongue between the teeth in an effort not to say something one might regret
زبان به کام کشیدن، کنایه از ساکت شدن و خاموش شدن
جلو خود را گرفتن/سکوت کردن
ساکت ماندن، واکنش ندادن
زیان را گاز گرفتن، لال مونی گرفتن
زبان به کام گرفتن
دندان روی جگر گذاشتن
خشم خود را فروخوردن
به خشم خود غلبه کردن
خود را در زمان خشم کنترل کردن
خشم خود را کنترل کردن

بپرس