bite off more than someone can chew

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
بیش از توان خود مسئولیت پذیرفتن / لقمه بزرگ تر از دهان برداشتن، با یک دست چند تا هندوانه برداشتن
در زبان محاوره ای:
خودشو انداخت تو کاری که از پسش برنمیاد، لقمه گنده تر از دهنش برداشت، زیادی رو خودش حساب کرد
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – هشدارآمیز ) :**
پذیرفتن مسئولیت، پروژه یا تعهدی که فراتر از توان، منابع یا مهارت فرد است
مثال: He **bit off more than he could chew** by accepting three jobs at once.
با قبول کردن سه تا کار هم زمان، لقمه ای بزرگ تر از دهنش برداشت.
2. ** ( استعاری – انتقادی ) :**
اشاره به تصمیمات عجولانه یا جاه طلبانه که بدون در نظر گرفتن ظرفیت واقعی گرفته می شوند
مثال: Don’t **bite off more than you can chew**—start small.
لقمه گنده برندار—از کم شروع کن.
3. ** ( محاوره ای – طنزآمیز ) :**
در مکالمات روزمره، برای شوخی یا نقد دوستانه نسبت به کسی که زیادی خودش رو درگیر کرده
مثال: You’re planning a wedding and a startup? You’ve **bitten off more than you can chew**!
داری هم عروسی می گیری هم استارتاپ راه می ندازی؟ زیادی خودتو درگیر کردی!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
overcommit – overestimate oneself – take on too much – overstretch – get in over one’s head