قبول کردن وظایف یا مسئولیت هایی است که فراتر از ظرفیت یا توانایی فرد هستند و اغلب باعث استرس، دشواری یا عدم موفقیت در انجام آن ها می شود.
به صورت استعاری، این اصطلاح هشداری است برای جلوگیری از بیش از حد متعهد شدن یا دست کم گرفتن دشواری یک موقعیت و فرد را تشویق می کند که محدودیت های خود را بشناسد و عاقلانه برنامه ریزی کند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: overcommit, overextend, take on too much, overwhelm oneself
مثال؛
He thought he could handle five projects at once, but he bit more than he could chew and ended up struggling.
Organizing such a large event was biting more than she could chew; the stress was overwhelming.
به صورت استعاری، این اصطلاح هشداری است برای جلوگیری از بیش از حد متعهد شدن یا دست کم گرفتن دشواری یک موقعیت و فرد را تشویق می کند که محدودیت های خود را بشناسد و عاقلانه برنامه ریزی کند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: overcommit, overextend, take on too much, overwhelm oneself
مثال؛
لقمه بزرگتر از دهان برداشتن