bison

/ˈbaɪsn̩//ˈbaɪsn̩/

معنی: گاومیش کوهان دار امریکایی
معانی دیگر: (جانور شناسی) بایسون (گاومیش وحشی امریکای شمالی که نشخوار کننده است و سر و گردن و شانه اش از موی بلند پوشیده شده و شاخش خمیده و پشتش کمی کوژ است ـ یکی از گونه های آن بوفالو: buffalo bison است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bison
(1) تعریف: a hoofed, shaggy, cud-chewing mammal with a large head and forequarters, short curved horns, and a hump at the shoulders, found in North America; buffalo.

(2) تعریف: a related and similar animal found in Europe; wisent.

جمله های نمونه

1. Large herds of bison used to live on the plains of North America.
[ترجمه گوگل]گله های بزرگ گاومیش کوهان دار امریکایی در دشت های آمریکای شمالی زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]گله های بزرگ گاومیش کوهان دار آمریکایی برای زندگی در دشت های آمریکای شمالی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the year 1700, about 60 million bison wandered freely in North America.
[ترجمه گوگل]در سال 1700 حدود 60 میلیون گاومیش کوهان دار امریکایی آزادانه در آمریکای شمالی سرگردان بودند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۰۰، حدود ۶۰ میلیون گاومیش کوهان دار آمریکایی آزادانه در آمریکای شمالی پرسه زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They stuck a bison with spears.
[ترجمه گوگل]آنها یک گاومیش کوهان دار را با نیزه چسباندند
[ترجمه ترگمان] اونا یه گاو هندی رو با نیزه گیر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bison hair must be twisted into a rope for securing prisoners.
[ترجمه گوگل]موهای گاومیش کوهان دار امریکایی باید به صورت طنابی برای تامین امنیت زندانیان پیچانده شود
[ترجمه ترگمان]موهای bison هندی باید به طنابی تبدیل شوند تا زندانی ها را تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bison trainer married Margaret Lesher late last year, a few months after meeting her at a rodeo.
[ترجمه گوگل]مربی گاومیش کوهان دار امریکایی اواخر سال گذشته، چند ماه پس از ملاقات با مارگارت لشر، با او در یک رودئو ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]این مربی هندی در اواخر سال گذشته با مارگارت lesher ازدواج کرد، چند ماه بعد از ملاقات با او در مراسم رودیو به او مراجعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The only bison they need to get acquainted with is one with soap and water in it.
[ترجمه گوگل]تنها گاومیش کوهی که باید با آن آشنا شوند، گاومیش کوهی با آب و صابون است
[ترجمه ترگمان]تنها گاومیش کوهان دار آمریکایی که نیاز به آشنایی با آن ها دارند، یکی با آب و آب در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Guilty of assault with bison entrails Billings, Mont.
[ترجمه گوگل]مجرم حمله با احشاء بیسون Billings, Mont
[ترجمه ترگمان]اتهام حمله با امعا و احشا bison Billings مون مون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tree regenerates elsewhere, where there are bison and wild cattle or even domestic buffaloes and cattle.
[ترجمه گوگل]درخت در جاهای دیگر، جایی که گاومیش کوهان دار و گاو وحشی یا حتی گاومیش و گاو اهلی وجود دارد، دوباره تولید می شود
[ترجمه ترگمان]درختی در جای دیگر، جایی که گاومیش and و بوفالو و احشام domestic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unlike the unapproachable bison, the handout-loving burros eagerly greet motorists on the loop.
[ترجمه گوگل]بر خلاف گاومیش کوهان دار امریکایی غیرقابل دسترس، انبوهی‌های دوست‌داشتنی مشتاقانه از رانندگان در این حلقه استقبال می‌کنند
[ترجمه ترگمان]و بر خلاف آن گاومیش غیرقابل unapproachable، the عاشق و مشتاقانه، با اشتیاق و اشتیاق به motorists که در جریان هستند خوش آمد می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conrad Burns by throwing a five-gallon bucket of bison entrails on them during a public meeting.
[ترجمه گوگل]کنراد برنز با پرتاب یک سطل 5 گالنی از احشاء گاومیش کوهان دار در طی یک جلسه عمومی روی آنها
[ترجمه ترگمان]آقای \"کنراد برنز\" با پرت کردن یه سطل ۵ لیتری of هندی در حین جلسه عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reindeer receded northward and eastward, and bison and horse followed.
[ترجمه گوگل]گوزن شمالی به سمت شمال و شرق عقب نشینی کرد و گاومیش کوهان دار امریکایی و اسب به دنبال آن بودند
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی به طرف شمال و شرق می رفت و bison و اسبش را تعقیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While early settlers had killed bison for food.
[ترجمه گوگل]در حالی که ساکنان اولیه گاومیش کوهان دار را برای غذا کشته بودند
[ترجمه ترگمان]در حالی که مهاجران اولیه گاومیش کوهان دار آمریکایی را به خاطر غذا کشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is Appa, my flying bison.
[ترجمه گوگل]این آپا، گاومیش کوهان دار پرنده من است
[ترجمه ترگمان] این \"Appa\" - ه، گاومیش flying
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a BISON keyword search, "and" is always a Boolean operator.
[ترجمه گوگل]در جستجوی کلمه کلیدی BISON، "and" همیشه یک عملگر بولی است
[ترجمه ترگمان]در جستجوی کلمه کلیدی bison، \"و\" همیشه یک عملگر بولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All the bison have been protected, and the publication of bison system diagram nationality.
[ترجمه گوگل]همه گاومیش کوهان دار امریکایی محافظت شده است، و انتشار نمودار سیستم گاومیش کوهان دار امریکایی ملیت
[ترجمه ترگمان]همه گاومیش کوهان دار آمریکایی، و انتشار ملیت نمودار سیستم گاومیش کوهان دار آمریکایی مورد حمایت قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاومیش کوهان دار امریکایی (اسم)
bison

تخصصی

[علوم دامی] بایسون ؛ گاومیش وحشی آمریکای شمالی و اروپا که در اروپا Wisent هم نامیده می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• large mammal of the ox family
a bison is a large hairy animal of the cattle family, which used to be common in north america and europe.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
گاومیش کوهان دار
بوفالو ( حیوانی شبیه گاو که پشم های بلندی در اطراف سر و شانه هایش دارد. )
Buffalo
به عنوان نمونه :
Her left hand rests on her belly, while the right holds a bison horn marked with thirteen lines
bison
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/bison• https://en.m.wikipedia.org/wiki/Bison
بوفالو 🦬
گاومیش کوهان دار
● با بوفالو فرق داره، در ظاهر از بوفالو تنومندتر به نظر میاد ولی شاخ هاش از بوفالو کوتاه تره ( شاخ بوفالو کج و بلنده )
بوفالو

بپرس