bishopric

/ˈbɪʃəprɪk//ˈbɪʃəprɪk/

معنی: مقام اسقفی، طبقه و سلک اسقفان، اسقفی
معانی دیگر: ناحیه ی تحت سرپرستی اسقف (رجوع شود به: diocese)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the diocese overseen by a bishop.

(2) تعریف: the office of bishop.

جمله های نمونه

1. a void bishopric
مقام مطرانی بلاتصدی

2. Shortly before his death he refused the Bishopric of Glasgow and died a saintly death on August 115
[ترجمه گوگل]اندکی قبل از مرگ، او اسقف اعظم گلاسکو را رد کرد و در اوت 115 درگذشت
[ترجمه ترگمان]کمی قبل از مرگش، او از the گلاسکو امتناع کرد و در روز ۱۱۵ اوت مرگ قدیس saintly را بدرود گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 1181 Arnulf formally resigned his bishopric and retired to the monastery of St Victor in Paris.
[ترجمه گوگل]در سال 1181 آرنولف رسماً از مقام اسقف خود استعفا داد و به صومعه سنت ویکتور در پاریس بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]در ۱۱۸۱ Arnulf رسما از مقام اسقفی خود استعفا داد و به صومعه سنت ویکتور در پاریس رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To give ecclesiastical expression to this conquest, a bishopric was established at Bangor in 109
[ترجمه گوگل]برای بیان کلیسایی این فتح، در سال 109 یک اسقف در بنگر تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]برای دادن بیان کلیسا به این فتح، یک مقام اسقفی در بنگور در ۱۰۹ برپا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Upon a presiding bishopric of three devolves the duty of receiving and disbursing the revenues of the Church, and otherwise managing its business, under the general direction of the first presidency.
[ترجمه گوگل]بر اساس یک اسقف سه نفره ریاست، وظیفه دریافت و پرداخت درآمدهای کلیسا، و در غیر این صورت اداره امور آن، تحت هدایت کلی ریاست اول را بر عهده می گیرد
[ترجمه ترگمان]بر روی یک مقام اسقفی، که سه بار وظیفه دریافت و پرداخت مستمری کلیسا را به عهده داشت، و در غیر این صورت، اداره امور خود را، تحت هدایت عمومی نخستین دوره ریاست جمهوری، اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Margaret was in complete agreement with her husband's refusal to accept the bribe of a bishopric.
[ترجمه گوگل]مارگارت با امتناع شوهرش از قبول رشوه از یک اسقف کاملاً موافق بود
[ترجمه ترگمان]مارگارت با امتناع شوهرش از پذیرفتن رشوه یک مقام اسقفی موافق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once Gloucester was established in the south of County Durham, his influence began to reach further into the bishopric.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گلوسستر در جنوب شهرستان دورهام تأسیس شد، نفوذ او شروع به گسترش بیشتر به اسقف کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گلاستر را در جنوب دوره ام تاسیس کردند، نفوذ او بیشتر به حوزه اسقفی نفوذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The contractor himself became a valued member of a Cheyenne bank and was on the bishopric of the church.
[ترجمه گوگل]خود پیمانکار به یکی از اعضای ارزشمند یک بانک شاین تبدیل شد و در اسقف کلیسا بود
[ترجمه ترگمان]پیمان کار خود به عنوان یک عضو با ارزش یک بانک Cheyenne درآمد و در مقام اسقفی کلیسا قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you have this developing episcopacy, that's just the Greek sort of sounding word for bishop or bishopric or something like that.
[ترجمه گوگل]اگر شما دارای این اسقف نشینی در حال توسعه هستید، این فقط کلمه ای یونانی برای اسقف یا اسقف یا چیزی شبیه به آن است
[ترجمه ترگمان]اگر شما این نظام اسقفی را در حال توسعه، یعنی کلمه یونانی کلمه برای اسقف یا مقام اسقفی و یا چیزی شبیه آن دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On one occasion, the records show, the bank got the elevation of a cleric to a bishopric delayed until his father, a cardinal (yes), had repaid his own and his son's debts.
[ترجمه گوگل]سوابق نشان می دهد که در یک مورد، بانک ارتقای یک روحانی به اسقف را به تاخیر انداخت تا اینکه پدرش، یک کاردینال (بله)، بدهی های خود و پسرش را پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]در یک مورد، نتایج نشان داد که این بانک ترفیع یک روحانی به یک مقام اسقفی را تا زمانی که پدرش، یک کاردینال، به تعویق انداخت (بله)، و قروض پسرش را پرداخت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He must have been a pretty sweet talker though, because he did manage to get his bishopric back after just a few years.
[ترجمه گوگل]با این حال، او باید سخنور بسیار شیرینی بوده باشد، زیرا موفق شد تنها پس از چند سال اسقف خود را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]با وجود این، حتما خیلی پرحرف بود، چون بعد از چند سال، مقام اسقفی او را پس گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The district or churches under the jurisdiction of a bishop; a bishopric.
[ترجمه گوگل]ناحیه یا کلیساهای تحت صلاحیت اسقف؛ یک اسقف
[ترجمه ترگمان]ناحیه یا کلیسا تحت نفوذ یک اسقف؛ یک حوزه اسقفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bishop is a very busy man: he must every day receive the secretary of the bishopric, who is generally a canon, and nearly every day his vicars -general.
[ترجمه گوگل]اسقف مردی بسیار پرمشغله است: او باید هر روز از منشی اسقف، که عموماً یک کانون است، و تقریباً هر روز معاونان عمومی خود را پذیرایی کند
[ترجمه ترگمان]اسقف یک مرد بسیار پرمشغله است: او باید هر روز منشی مقام اسقفی، که معمولا یک خلیفه است، و تقریبا همه روزه نواب بزرگش را دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Liber Eliensis is an important source of historical information for the region and time-frame covered, particularly for the abbey and bishopric.
[ترجمه گوگل]Liber Eliensis منبع مهمی از اطلاعات تاریخی برای منطقه و چارچوب زمانی تحت پوشش است، به ویژه برای صومعه و اسقف
[ترجمه ترگمان]The Eliensis منبع مهمی از اطلاعات تاریخی برای منطقه و چارچوب زمانی پوشیده شده است، به ویژه برای کلیسا و حوزه اسقفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقام اسقفی (اسم)
bishopric, episcopacy, prelacy

طبقه و سلک اسقفان (اسم)
bishopric

اسقفی (صفت)
bishopric

انگلیسی به انگلیسی

• diocese; office or position of bishop

پیشنهاد کاربران

بپرس