1. he sold his birthright for a bottle of wine
ارث پدری خود را به خاطر یک بطری شراب بر باد داد.
2. Freedom of speech is every American's birthright.
[ترجمه گوگل]آزادی بیان حق اصلی هر آمریکایی است
[ترجمه ترگمان]آزادی بیان هر آمریکایی حق حیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Americans see freedom of expression as their birthright.
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها آزادی بیان را حق اصلی خود می دانند
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها آزادی بیان را به عنوان حق طبیعی خود می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The estate is the birthright of the eldest son.
[ترجمه گوگل]دارایی حق تولد پسر بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این ملک حق مالکیت پسر ارشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some men see well-paid, powerful jobs as their birthright.
[ترجمه گوگل]برخی از مردان مشاغل پردرآمد و قدرتمند را حق اصلی خود می دانند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردان به خوبی حقوق خود را به عنوان حق طبیعی خود می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The property is the birthright of the eldest child.
[ترجمه گوگل]اموال حق اولاد فرزند ارشد است
[ترجمه ترگمان]این حق، حق طبیعی فرزند ارشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Freedom is the natural birthright of every human.
[ترجمه گوگل]آزادی حق طبیعی هر انسانی است
[ترجمه ترگمان]آزادی، حق طبیعی هر انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I expect he found he'd sold his working-class birthright for a mess of Bloomsbury pottage.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم که او متوجه شده باشد که حق اولاد طبقه کارگر خود را در ازای یک آشغال بلومزبری فروخته است
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که او حقوق working را برای یک گند الف pottage فروخته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The royalties go to Birthright; let's hope they find a way to prevent tragic cot deaths.
[ترجمه گوگل]حق امتیاز به Birthright تعلق می گیرد بیایید امیدوار باشیم که آنها راهی برای جلوگیری از مرگ غم انگیز تخت نوزاد بیابند
[ترجمه ترگمان]حق امتیاز به Birthright می رود؛ به امید این که راهی برای جلوگیری از مرگ و میر tragic پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They have, almost as a birthright, a restless dissatisfaction with the status quo.
[ترجمه گوگل]آنها تقریباً به عنوان یک حق تولد، نارضایتی بی قراری از وضعیت موجود دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها تقریبا به عنوان یک حق طبیعی، نارضایتی بی قراری از وضعیت موجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Freedom is our natural birthright.
12. Hartwell had handed his birthright on a silver salver to the rescuing white knight.
[ترجمه گوگل]هارتول حق اولاد خود را بر روی نقره ای به شوالیه سفید نجات داده بود
[ترجمه ترگمان]Hartwell حقوق خود را در یک سینی نقره به نجات شوالیه سفید تحویل داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Education is every child's birthright.
[ترجمه گوگل]آموزش حق مادرزادی هر کودکی است
[ترجمه ترگمان]تحصیل همه حقوق طبیعی هر کودک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His settlement he regarded as his birthright or his freehold.
[ترجمه گوگل]او محل سکونت خود را به عنوان حق اصلی یا حق مالکیت خود می دانست
[ترجمه ترگمان]اسکان او به عنوان حق ذاتی او و ملک اربابی او تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Years later, Cloud became a hermit, declining his birthright as king.
[ترجمه گوگل]سالها بعد، ابر یک گوشه نشین شد و حق اولاد خود را به عنوان پادشاه رد کرد
[ترجمه ترگمان]سال ها بعد، ابر به راهبی تبدیل شد و حق ذاتی خود را به عنوان پادشاه کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید