birthing

/ˈbɜːrθɪŋ//ˈbɜːrθɪŋ/

جمله های نمونه

1. birthing problems
مسایل زایش

2. The hospital has pioneered the use of birthing pools.
[ترجمه گوگل]این بیمارستان در استفاده از استخرهای زایمان پیشگام بوده است
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان پیشگام استفاده از استخرهای زایمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Women were expendable birthing organisms for the glory of the family.
[ترجمه گوگل]زنان ارگانیسم های زایشی قابل مصرف برای شکوه خانواده بودند
[ترجمه ترگمان]زنان به خاطر شکوه و شکوه خانواده، موجودات زنده متولد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You've been saying you knew everything about birthing babies. Tell me!
[ترجمه گوگل]شما گفته اید که همه چیز را در مورد تولد نوزادان می دانید به من بگو!
[ترجمه ترگمان]تو داشتی می گفتی که همه چیزو در مورد بچه دار شدن می دونی ! بهم بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cerebration workers are birthing the foundations for a 28-story building.
[ترجمه گوگل]کارگران اعصاب در حال ایجاد پایه های یک ساختمان 28 طبقه هستند
[ترجمه ترگمان]کارگران cerebration در حال زایمان پایه های یک ساختمان ۲۸ طبقه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Birth doulas advise on birthing techniques and serve as the mother's advocate during labor.
[ترجمه گوگل]دولاهای زایمان در مورد تکنیک های زایمان توصیه می کنند و به عنوان مدافع مادر در طول زایمان عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]زایمان، روش های زایمان را توصیه می کند و به عنوان حامی مادر در طی کار خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then she got a call from the birthing suite noting Hailey's weight.
[ترجمه گوگل]سپس او از سوی مجموعه زایمان با توجه به وزن هایلی تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از آن اتاق زایمان که وزن Hailey را دید، تماس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A nurse directed us down the hallway to the birthing room.
[ترجمه گوگل]پرستاری ما را از راهرو به اتاق زایمان راهنمایی کرد
[ترجمه ترگمان]یک پرستار ما را به طرف اتاق بچه داری راهنمایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Between numbers by the unflappable Ramblers, the stars are birthing new comedy duets.
[ترجمه گوگل]بین اعداد و ارقام توسط Ramblers غیرقابل تلاقی، ستاره ها در حال تولد دوئت های کمدی جدید هستند
[ترجمه ترگمان]ستارگان بین اعداد by ramblers، the کمدی جدیدی خلق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not for sleeping on, it was stressed, but for direst emergencies only, such as dying, birthing or suspected heart attack.
[ترجمه گوگل]نه برای خوابیدن، بلکه فقط برای موارد اضطراری سخت، مانند مرگ، زایمان یا حمله قلبی مشکوک، استرس داشت
[ترجمه ترگمان]نه به خاطر خوابیدن، بلکه برای شرایط اضطراری، مانند مردن، زایمان یا حمله قلبی مشکوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cesarean births are also performed in events of unsafe conditions within the birthing canal.
[ترجمه گوگل]زایمان سزارین نیز در شرایط ناامن کانال زایمان انجام می شود
[ترجمه ترگمان]زایمان Cesarean نیز در شرایط شرایط ناامن در طول کانال زایمان انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions Improving procreative health education and enhancing health care of birthing age women is the key to control the morbidity rate of cervical erosion.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری بهبود آموزش بهداشت باروری و افزایش مراقبت‌های بهداشتی زنان در سن تولد، کلید کنترل میزان عوارض فرسایش دهانه رحم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بهبود آموزش بهداشت روانی و افزایش مراقبت های بهداشتی زنان عصر زایمان، کلید کنترل میزان ابتلا به فرسایش رحم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. WWF said the discovery is the first indication that this coastline may be their birthing ground.
[ترجمه گوگل]WWF گفت این کشف اولین نشانه ای است که این خط ساحلی ممکن است محل تولد آنها باشد
[ترجمه ترگمان]WWF گفت که این کشف اولین نشانه این است که این خط ساحلی ممکن است به عنوان محل تولد آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is merely a bold statement that your time expires with the birthing by the earth.
[ترجمه گوگل]این صرفاً یک جمله جسورانه است که زمان شما با تولد در زمین به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]این فقط یک بیانیه جسورانه است که وقتت با زایمان دنیا به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The process of bringing in the nations is a birthing process.
[ترجمه گوگل]روند ورود ملت ها یک فرآیند زایشی است
[ترجمه ترگمان]فرآیند آوردن در ملت ها یک فرآیند زایمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• process of giving birth

پیشنهاد کاربران

زایمان، مرتیط با زایمان👈صفت
⬇️⬇️⬇️
Birthing center
مرکز زایمان
⬇️⬇️⬇️
She decided to deliver her baby at a birthing center.
- او تصمیم گرفت که نوزادش را در یک مرکز زایمان به دنیا بیاورد.

بپرس