birth rate


معنی: میزان موالید، تعداد موالید، زهوزاد
معانی دیگر: نرخ زایش، تعداد زاد و ولد (birth rate هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the number of births in a specified place or group per unit of time, usu. expressed as a quantity per thousand of the total specified population.

جمله های نمونه

1. The birth rate for older women has declined, but, by contrast, births to teenage mothers have increased.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد برای زنان مسن کاهش یافته است، اما در مقابل، تولد از مادران نوجوان افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان تولد زنان مسن تر کاهش یافته است، اما در مقابل، تولد مادران نوجوان افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The European country with the highest birth rate is Ireland.
[ترجمه گوگل]کشور اروپایی با بالاترین نرخ تولد، ایرلند است
[ترجمه ترگمان]کشور اروپایی با بالاترین نرخ تولد ایرلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The birth rate is falling / rising.
[ترجمه گوگل]نرخ تولد در حال کاهش / افزایش است
[ترجمه ترگمان]میزان تولد در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The UK has the highest birth rate among 15 to 19-year-olds in Western Europe.
[ترجمه گوگل]بریتانیا بالاترین نرخ زاد و ولد را در میان جوانان 15 تا 19 ساله در اروپای غربی دارد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا بیش ترین نرخ تولد را بین ۱۵ تا ۱۹ ساله در اروپای غربی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since then the birth rate has recovered somewhat, leading to modest rates of natural increase.
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد، نرخ تولد تا حدودی بهبود یافته است، که منجر به نرخ متوسط ​​افزایش طبیعی شده است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، نرخ تولد تا حدی بهبود یافته است و منجر به نرخ های نسبتا کم افزایش طبیعی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fall in the birth rate in the 1970s means that the number of people entering the labour market today is falling.
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ زاد و ولد در دهه 1970 به این معنی است که تعداد افرادی که امروز وارد بازار کار می شوند در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]سقوط نرخ تولد در دهه ۷۰ به این معنی است که امروزه تعداد افرادی که وارد بازار کار می شوند در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The state also fared poorly in the teen birth rate category.
[ترجمه گوگل]این ایالت همچنین در مقوله نرخ زاد و ولد نوجوانان عملکرد ضعیفی داشت
[ترجمه ترگمان]دولت همچنین در رده سنی نوجوانان عملکرد ضعیفی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, the numbers are decreasing as the birth rate decreases generally.
[ترجمه گوگل]با این حال، با کاهش نرخ تولد به طور کلی، اعداد در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ارقام در حال کاهش هستند چون نرخ تولد به طور کلی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drop in the birth rate 20 years ago has created a severe shortage of workers.
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ زاد و ولد در 20 سال پیش باعث کمبود شدید کارگر شده است
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ تولد ۲۰ سال پیش باعث کمبود شدید کارگران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The birth rate also continued to decline, though most slowly among the poorest.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد نیز به روند کاهشی خود ادامه داد، هرچند در میان فقیرترین افراد به کندی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ تولد نیز به تدریج کاهش یافت، هر چند که در میان فقیرترین افراد به کندی پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Launch of drive to cut birth rate On June 13 the authorities ordered a nationwide drive to cut the birth rate.
[ترجمه گوگل]راه اندازی تلاش برای کاهش نرخ زاد و ولد در 13 ژوئن، مقامات دستور یک اقدام سراسری برای کاهش نرخ زاد و ولد را صادر کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات برای کاهش میزان تولد در ۱۳ ژوئن دستور دادند که یک حرکت سراسری برای کاهش نرخ تولد انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The birth rate will only be cut, however, if the health prospects of poor families are improved.
[ترجمه گوگل]با این حال، نرخ زاد و ولد تنها در صورتی کاهش می یابد که چشم انداز سلامت خانواده های فقیر بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر چشم اندازه ای سلامت خانواده های فقیر بهبود یابد، نرخ تولد نیز کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But these changes through the birth rate remained relatively modest in this country until the present century.
[ترجمه گوگل]اما این تغییرات از طریق نرخ زاد و ولد تا قرن حاضر در این کشور نسبتاً اندک باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]اما این تغییرات از طریق نرخ تولد در این کشور تا قرن حاضر نسبتا کم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The teen birth rate has declined for all ethnicities.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد نوجوانان برای همه قومیت ها کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان تولد نوجوانان برای همه نژادها کاهش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The birthrate is on the decline.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد رو به کاهش است
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The new birthrate has decreased from last year's.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد جدید نسبت به سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نرخ تولد جدید از سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The birthrate is down this year.
[ترجمه گوگل]زاد و ولد امسال کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در سال جاری پایین آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The birthrate in the city has been decreasing.
[ترجمه گوگل]زاد و ولد در این شهر رو به کاهش بوده است
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در شهر در حال کاهش بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The birthrate is on the decrease.
[ترجمه گوگل]زاد و ولد در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The birthrate could only just keep pace.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد فقط می تواند سرعت خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان] اونا فقط می تونن فقط راه رو ادامه بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Each extra year of school also reduces the birthrate and cuts maternal deaths.
[ترجمه گوگل]هر سال اضافی در مدرسه نیز میزان زاد و ولد را کاهش می دهد و مرگ و میر مادران را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]هر سال اضافی از مدرسه میزان زاد و ولد را کاهش داده و مرگ و میر مادران را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Fewer children are being born the birthrate among the lowest in the world.
[ترجمه گوگل]تعداد کمتری از کودکان به دنیا می‌آیند که نرخ تولد در بین پایین‌ترین کودکان جهان باشد
[ترجمه ترگمان]بچه های کمتری از میزان زاد و ولد در میان پایین ترین سطح جهان به دنیا آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Due a very low birthrate, however, this trend will reverse within a decade or two.
[ترجمه گوگل]با این حال، به دلیل نرخ زاد و ولد بسیار پایین، این روند طی یک یا دو دهه معکوس خواهد شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل نرخ پایین زاد و ولد، این روند ظرف یک یا دو دهه معکوس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The birthrate in this city is increasing at a ratio a thousand every year.
[ترجمه گوگل]میزان زاد و ولد در این شهر هر سال به نسبت هزار افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]نرخ تولد در این شهر در هر سال به نسبت هزار نفر افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The problem is a hangover from the high birthrate of the 50's.
[ترجمه گوگل]مشکل خماری ناشی از نرخ بالای زاد و ولد در دهه 50 است
[ترجمه ترگمان]مشکل از میزان بالای نرخ تولد بالای ۵۰ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. So even if the birthrate should rise somewhat, little expansion is possible for secondary school enrollments.
[ترجمه گوگل]بنابراین حتی اگر نرخ زاد و ولد تا حدودی افزایش یابد، امکان گسترش کمی برای ثبت نام در مدارس متوسطه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین حتی اگر نرخ تولد تا حدی افزایش یابد، توسعه کمی برای مدارس متوسطه امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. In our nation, birthrate is much higher in country than in city.
[ترجمه گوگل]در کشور ما زاد و ولد در کشور بسیار بیشتر از شهر است
[ترجمه ترگمان]در کشور ما میزان زاد و ولد در کشور بسیار بیشتر از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Europe's low birthrate and its muted consumerism mean its contribution to global GDP will tumble to a quarter of its current share within 30 years.
[ترجمه گوگل]نرخ پایین زاد و ولد اروپا و مصرف گرایی خاموش آن به این معنی است که سهم آن در تولید ناخالص داخلی جهانی به یک چهارم سهم فعلی آن ظرف 30 سال کاهش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد پایین اروپا و مصرف گرایی خاموش آن به این معنی است که سهم خود در تولید ناخالص ملی در عرض ۳۰ سال به یک چهارم سهم کنونی آن نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میزان موالید (اسم)
birthrate

تعداد موالید (اسم)
birthrate

زهوزاد (اسم)
birthrate

تخصصی

[زمین شناسی] نرخ افزایش ولادت، ضریب افزایش جمعیت
[بهداشت] میزان زایش - میزان تولد
[ریاضیات] میزان تولد

انگلیسی به انگلیسی

• number of births per year per thousand people (in a given area, group, etc.)
the birth rate is the number of babies born for every 1000 people in a particular area during a particular period of time.
proportion of the number of births at a given time to the total population

پیشنهاد کاربران

۱. اهنگ زاد و ولد. میزان موالید ۲. میزان افزایش جمعیت. اهنگ رشد جمعیت
مثال:
Do you think the birthrate will go up or down in your country?
فکر می کنید در کشور شما میزان موالید افزایش خواهد یافت یا کاهش؟
شمار فرزندآوری
birth rate ( علوم سلامت )
واژه مصوب: میزان تولد
تعریف: تعداد تولدهای زنده به تعداد جمعیت در یک سال|||متـ . میزان خام تولد crud birth rate
تعداد تولد در سال به ازای هر هزار نفر ( در یک منطقه خاص ، گروه و غیره )
نرخ زاد و ولد
نرخ موالید
میزان موالید - تعدادموالید
اندازه به دنیا آمدن

بپرس