biro

/ˈbɪroʊ//ˈbaɪərəʊ/

نام تجارتی نوعی قلم خودکار

جمله های نمونه

1. Laszlo Biro invented the ball-point pen.
[ترجمه گوگل]لازلو بیرو قلم توپی را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]Laszlo Biro قلم ball را اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You may write in biro or pencil.
[ترجمه گوگل]می توانید با بیرو یا مداد بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانید با مداد و یا مداد بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Monica picked up her Biro and revolved it between her teeth.
[ترجمه گوگل]مونیکا Biro خود را برداشت و بین دندان هایش چرخاند
[ترجمه ترگمان]مونیکا her را برداشت و بین دندان هایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bring a red biro and a see-through bag for your map.
[ترجمه گوگل]یک بیرو قرمز و یک کیسه شفاف برای نقشه خود بیاورید
[ترجمه ترگمان]یک پاکت قرمز و یک کیف دستی برای نقشه خود بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Viol pulled out a notebook and a biro.
[ترجمه گوگل]ویول یک دفترچه و یک بیرو بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]Viol دفترچه و یک biro را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In biro, she wrote on a piece of paper taken from an ancient stack in a bureau of the morning room.
[ترجمه گوگل]در بیرو، او روی یک تکه کاغذ که از یک پشته باستانی در دفتر اتاق صبح گرفته شده بود، نوشت
[ترجمه ترگمان]در سال biro، نامه ای را که از یک دسته کاغذ کهنه در یکی از قفسه های کتاب صبح نوشته شده بود، نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can hardly hold this biro.
[ترجمه گوگل]من به سختی می توانم این بیرو را نگه دارم
[ترجمه ترگمان]من به سختی می توانم این biro را نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her biro was stuck behind her right ear.
[ترجمه گوگل]بیروش پشت گوش راستش گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]biro پشت گوش راستش گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We like to biro book.
[ترجمه گوگل]ما دوست داریم کتاب بیرو کنیم
[ترجمه ترگمان] از کتاب \"biro\" خوشمون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Biro patented his invention in the United States and sold the rights to an American manufacturer.
[ترجمه گوگل]Biro اختراع خود را در ایالات متحده ثبت کرد و حقوق آن را به یک تولید کننده آمریکایی فروخت
[ترجمه ترگمان]Biro اختراع خود را در آمریکا ثبت کرد و حقوق خود را به تولید کننده آمریکایی فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On your behalf, Biro hires the Luminere Technology Laboratory in Paris to use a special digital scanner to make multispectral images of the work, showing its various layers.
[ترجمه گوگل]Biro از طرف شما آزمایشگاه فناوری Luminere در پاریس را استخدام می کند تا از یک اسکنر دیجیتال ویژه برای ایجاد تصاویر چندطیفی از اثر استفاده کند و لایه های مختلف آن را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]از طرف شما، Biro آزمایشگاه فن آوری Luminere را در پاریس استخدام می کند تا از یک اسکنر دیجیتالی خاص استفاده کند تا تصاویر multispectral از کار را بسازد و لایه های مختلف آن را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lasz 1 o Biro invented the ball - point pen.
[ترجمه گوگل]Lasz 1 o Biro قلم توپی را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]Lasz ۱ o the را اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Biro was also enlisted by the Pigmentum Project, which is affiliated with Oxford University.
[ترجمه گوگل]Biro همچنین توسط پروژه Pigmentum که وابسته به دانشگاه آکسفورد است استخدام شد
[ترجمه ترگمان]پروژه Biro نیز در لیست پروژه Pigmentum قرار دارد که وابسته به دانشگاه آکسفورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Laszlo Biro invented ball - point pen.
[ترجمه گوگل]لازلو بیرو قلم توپی را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]Laszlo Biro قلم تک نقطه ای را اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british trademark) brand name of a ball point pen (comparable to bic in american english)
a biro is a ballpoint pen; biro is a trademark.

پیشنهاد کاربران

قلم خودکار
خودنویس
/ˈbaɪ. rəʊ/
a brand name for a type of ballpoint pen
یک برند خاص خودکار یا روان نویس
قلم خودکار
روان نویس

بپرس