biped

/ˈbaɪped//ˈbaɪped/

معنی: حیوان دوپا
معانی دیگر: جاندار دو پا، دو پایه (bipedal هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a two-footed animal.
صفت ( adjective )
• : تعریف: two-footed.

جمله های نمونه

1. The awkward biped stood and looked out over the tops of the grass at a landscape empty of familiar landmarks.
[ترجمه گوگل]دوپا بی دست و پا ایستاده بود و از بالای چمن ها به منظره ای خالی از مکان های دیدنی آشنا نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]یک موجود غول پیکر زشت ایستاده بود و از بالای علف ها به یک چشم انداز از مناظر آشنا نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Humanoid bipeds shaped their vocal chords to reproduce the noises they heard about them.
[ترجمه گوگل]دوپاهای انسان نما تارهای صوتی خود را برای بازتولید صداهایی که در مورد آنها می شنیدند شکل می دادند
[ترجمه ترگمان]موجوداتی هستند که تاره ای صوتی خود را شکل می دهند تا صداهایی را که در مورد آن ها شنیده می شود تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By analyzing the locomotion of human skating, a biped ice-skater robot of leg-wheeled passive wheel type was presented, which had 12 degrees of freedom and was able to imitate human skating motion.
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل حرکت اسکیت انسان، یک ربات اسکیت باز یخ دوپا از نوع چرخ غیرفعال چرخ پا ارائه شد که دارای 12 درجه آزادی بود و قادر به تقلید از حرکت اسکیت انسان بود
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل حرکات اسکیت انسان، یک ربات اسکیت باز روی پا پا به پا شد که ۱۲ درجه آزادی داشت و توانست حرکت اسکیت انسان را تقلید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A biped is a creature with two legs.
[ترجمه گوگل]دوپا موجودی با دو پا است
[ترجمه ترگمان]یک موجود دوپا، موجودی است با دو پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For example, the denotation of human is any person such as John and Mary, and its connotation is "biped", "featherless", "rational", etc.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دلالت انسان به هر شخصی مانند جان و مریم است و معنای آن «دوپا»، «بی پر»، «عقل» و غیره است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، the انسان هر فردی مانند \"جان و مری\" است و معنای آن \"biped\"، \"featherless\"، \"featherless\"، \"عقلانی\" و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Biped robot with heterogeneous legs ( BRHL ) is a new pattern humanoid robot.
[ترجمه گوگل]ربات دوپا با پاهای ناهمگن (BRHL) یک ربات انسان نما با الگوی جدید است
[ترجمه ترگمان]؟ ربات biped با پاهای غیر همگن یک ربات انسان نما می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So, the researching on biped walking robot has become an active task in robotics.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تحقیق بر روی ربات راه رفتن دوپا به یک کار فعال در رباتیک تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیق در مورد ربات راه رفتن به یک کار فعال در رباتیک تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The research on stability control for biped walking chair robots with human - in - the - loop was carried out.
[ترجمه گوگل]تحقیق بر روی کنترل پایداری ربات‌های صندلی راه رفتن دوپا با حلقه انسان انجام شد
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد کنترل پایداری برای ربات chair در حال راه رفتن با استفاده از حلقه - حلقه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The gait of a biped robot climbing stairs consists of foot trajectory and hip trajectory.
[ترجمه گوگل]راه رفتن یک ربات دوپا که از پله ها بالا می رود از مسیر پا و مسیر باسن تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]راه رفتن یک ربات دوپا، شامل خط سیر و خط سیر کفل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leg: In a Biped, the limb, jointedthe knee, supporting the Body and for walking and running.
[ترجمه گوگل]پا: در دوپا، اندام، زانو را به هم متصل می کند، بدن را نگه می دارد و برای راه رفتن و دویدن است
[ترجمه ترگمان]پا: ساق پا، ساق پا، تکیه گاه بدن و دویدن و دویدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Horses, lions and dogs are quadrupeds, but humans are bipeds.
[ترجمه گوگل]اسب ها، شیرها و سگ ها چهارپا هستند اما انسان ها دوپا هستند
[ترجمه ترگمان]اسب ها، شیرها و سگ ها، چهارپایان هستند، اما انسان ها bipeds
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I told her, as an adult I prefer the company of featherless bipeds.
[ترجمه گوگل]به او گفتم، به عنوان یک بزرگسال، شرکت دوپاهای بدون پر را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من به او گفتم، به عنوان یک فرد بالغ، من شرکت of bipeds را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through a quirk of nature, I, a reptile, had suddenly been rendered a biped.
[ترجمه گوگل]من که یک خزنده بودم، از طریق یک طبیعت عجیب، ناگهان دوپا تبدیل شدم
[ترجمه ترگمان]از میان یک تغییر طبیعت، یک حیوان خزنده، ناگهان یک حیوان دوپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are part of the biodiversity of which we, as human bipeds, are also part.
[ترجمه گوگل]آنها بخشی از تنوع زیستی هستند که ما به عنوان انسان دوپا نیز بخشی از آن هستیم
[ترجمه ترگمان]آن ها بخشی از تنوع زیستی هستند که ما به عنوان bipeds انسان نیز جزیی از آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حیوان دوپا (صفت)
biped

انگلیسی به انگلیسی

• animal which walks on two legs; two-legged creature
a biped is a creature with two feet; a technical term.

پیشنهاد کاربران

بپرس