bipartite

/baɪˈpɑːrtaɪt//baɪˈpɑːtaɪt/

معنی: دوقسمتی، دارای دو قسمت
معانی دیگر: دو جانبه، دارای دو بخش متقابل، دارای شرایط متقابل (و معمولا متساوی) برای هریک از طرفین قرار داد، دو سویه، دو بخشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bipartitely (adv.), bipartition (n.)
(1) تعریف: composed of or divided into two parts.

(2) تعریف: shared by or concerning two groups; joint.

جمله های نمونه

1. a bipartite alliance
اتحاد دو جانبه

2. a bipartite contract
قرارداد دارای دو بخش مرتبط

3. In contrast, the POU domain is a bipartite DNA-binding motif.
[ترجمه گوگل]در مقابل، دامنه POU یک موتیف دوبخشی اتصال به DNA است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، دامنه pou یک موتیف اتصال DNA دو بخشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. G is said to be bipartite matching extendable if every matching M whose induced subgraph is a bipartite matching extends to a perfect matching.
[ترجمه گوگل]اگر هر M منطبقی که زیرگراف القایی آن یک تطابق دوبخشی باشد، به یک تطابق کامل گسترش یابد، G تطبیق دو بخشی قابل گسترش است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که G انطباق پذیر دو بخشی است، در صورتی که هر انطباق M که زیر گراف induced یک دو بخشی است تطابق کامل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Congenital bipartite scaphoid is a very rare condition.
[ترجمه گوگل]اسکافوئید دو قسمتی مادرزادی یک بیماری بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]scaphoid مادرزادی یک شرط بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bipartite Graph is important data structure for data base system etc.
[ترجمه گوگل]نمودار دوبخشی ساختار داده مهمی برای سیستم پایگاه داده و غیره است
[ترجمه ترگمان]bipartite نمودار ساختار داده های مهم برای سیستم پایه داده و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An enumeration problem is solved for labeled consistent bipartite tournaments, and a sharp formula is obtained.
[ترجمه گوگل]یک مشکل شمارش برای مسابقات دو جانبه ثابت برچسب حل شده است، و یک فرمول واضح به دست می آید
[ترجمه ترگمان]یک مساله شمارش برای تورنمنت های دو بخشی سازگار حل می شود و یک فرمول شارپ به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And we analyzed the statistical properties of the bipartite graph and competition network with the complex network theory and methods.
[ترجمه گوگل]و ما خواص آماری گراف دوبخشی و شبکه رقابت را با نظریه و روش‌های پیچیده شبکه تحلیل کردیم
[ترجمه ترگمان]ما ویژگی های آماری گراف دو قسمتی و شبکه رقابت را با تئوری و روش های شبکه پیچیده بررسی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inthis method, a bipartite graph structure is used to track potentially intersecting faces.
[ترجمه گوگل]در این روش، یک ساختار گراف دو بخشی برای ردیابی چهره‌های متقاطع بالقوه استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش Inthis، از یک ساختار گراف دو بخشی برای ردیابی چهره های بالقوه متقاطع استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. G is said to be bipartite matching extendable (BM-extendable) if every matching M whose induced subgraph is a bipartite graph extends to a perfect matching of G.
[ترجمه گوگل]اگر هر M منطبقی که زیرگراف القایی آن یک گراف دوبخشی باشد تا یک تطابق کامل از G گسترش یابد، G به عنوان قابل توسعه تطبیق دوبخشی (BM-extendable) گفته می شود
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که در صورتی که هر انطباق M که گراف فرعی induced یک گراف دو قسمتی است، گراف دو بخشی به تطابق کامل G تعمیم داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This scheduling algorithm takes the bipartite graph matching and the backtracking techniques as mathematical tools.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم زمان‌بندی، تطبیق گراف دوبخشی و تکنیک‌های پس‌گرد را به عنوان ابزار ریاضی می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم زمان بندی، تطابق گراف دو قسمتی و تکنیک backtracking backtracking را به عنوان ابزار ریاضی در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A complete bipartite graph is a simple bipartite graph with bipartition.
[ترجمه گوگل]یک گراف دوبخشی کامل یک گراف دوبخشی ساده با دوبخشی است
[ترجمه ترگمان]یک گراف دو بخشی کامل یک گراف دو بخشی ساده با bipartition است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bipartite graphs with P-regular endomorphism monoids are characterized. P-regularity of the endomorphism monoid of lexicographic product of graphs is discussed.
[ترجمه گوگل]نمودارهای دو بخشی با مونوئیدهای اندومورفیسم P-منظم مشخص می شوند P-نظم مونوئید اندومورفیسم محصول واژگانی نمودارها مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]گراف های bipartite با P - regular مشخص می شوند P - of از محصول lexicographic graphs مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The architecture is represented by a bipartite graph and its relation with a general graph is also discussed.
[ترجمه گوگل]معماری توسط یک گراف دوبخشی نشان داده شده و رابطه آن با یک گراف کلی نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]معماری یک گراف دو قسمتی است و رابطه آن با یک گراف کلی نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوقسمتی (صفت)
bipartite, twofold

دارای دو قسمت (صفت)
bipartite

تخصصی

[ریاضیات] دو قسمتی

انگلیسی به انگلیسی

• divided into two parts; two-sided

پیشنهاد کاربران

بپرس