biorhythm

/ˈbaɪoʊrɪðəm//ˈbaɪəʊrɪðəm/

دوره ی زیست شناسی، زیست آهنگ، زیست چرخه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an inherent rhythm or cycle in a biological function or process.

(2) تعریف: the use of such cycles in human beings to attempt to predict cycles of behavior, energy level, and the like.

جمله های نمونه

1. Some people believe your biorhythms can influence your moods and behaviour.
[ترجمه گوگل]برخی افراد بر این باورند که بیوریتم های شما می توانند بر خلق و خو و رفتار شما تأثیر بگذارند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که biorhythms شما می توانند بر حالات و رفتار شما تاثیر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It had more to do with biorhythms or the moon or something.
[ترجمه گوگل]بیشتر مربوط به بیوریتم ها یا ماه یا چیزی بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر مربوط به biorhythms یا ماه یا همچین چیزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The biorhythms program is simple and easy to use for those who know the subject but are not computer boffins.
[ترجمه گوگل]استفاده از برنامه biorhythms برای کسانی که موضوع را می دانند اما اهل کامپیوتر نیستند، ساده و آسان است
[ترجمه ترگمان]برنامه biorhythms ساده است و استفاده از آن برای کسانی که سوژه را می شناسند، ساده و ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While exercise workload, psychological stress, age and biorhythm were influencing factors of exercise-related sudden death.
[ترجمه گوگل]در حالی که بار کاری ورزش، استرس روانی، سن و بیوریتم عوامل موثر بر مرگ ناگهانی مرتبط با ورزش بودند
[ترجمه ترگمان]در حالی که فشار کاری، استرس روانی، سن و استرس را تمرین می کنند، عوامل موثر بر مرگ ناگهانی مربوط به ورزش را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to the definition of biorhythm, we can define sports rhythm as below: the changing rule of sport ability in the competition.
[ترجمه گوگل]با توجه به تعریف بیوریتم می توان ریتم ورزشی را به صورت زیر تعریف کرد: تغییر قاعده توانایی ورزشی در مسابقات
[ترجمه ترگمان]طبق تعریف of، ما می توانیم ریتم ورزشی را به شکل زیر تعریف کنیم: قاعده در حال تغییر توانایی ورزش در رقابت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Biorhythm is one of the basic characteristics of the nature evolution which controls and influences all human beings and other living creatures.
[ترجمه گوگل]بیوریتم یکی از ویژگی های اساسی تکامل طبیعت است که همه انسان ها و سایر موجودات زنده را کنترل و تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]Biorhythm یکی از ویژگی های اصلی تکامل طبیعت است که همه انسان ها و موجودات زنده دیگر را کنترل و تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective : To investigate the influence of biorhythm on the time - effect of epidural lidocaine.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر بیوریتم بر زمان - اثر لیدوکائین اپیدورال
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تاثیر biorhythm بر روی اثر - epidural
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Biorhythm A periodic physiological or behavioral change that is controlled by a biological clock.
[ترجمه گوگل]Biorhythm یک تغییر فیزیولوژیکی یا رفتاری دوره ای است که توسط یک ساعت بیولوژیکی کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]Biorhythm یک تغییر رفتاری یا رفتاری که توسط یک ساعت بیولوژیک کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The relationship between attack time and biorhythm was analyzed in 200 aged patients with unstable angina pectoris (UA).
[ترجمه گوگل]رابطه بین زمان حمله و بیوریتم در 200 بیمار مسن مبتلا به آنژین صدری ناپایدار (UA) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رابطه بین زمان حمله و biorhythm در ۲۰۰ بیمار سالخورده با گلودرد ناپایدار (UA)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Biorhythm A periodic physiological or behavioral change that is controlled clock. Circadian rhythms are an example.
[ترجمه گوگل]بیوریتم یک تغییر فیزیولوژیکی یا رفتاری دوره ای که ساعت کنترل شده است ریتم های شبانه روزی یک مثال هستند
[ترجمه ترگمان]Biorhythm یک تغییر فیزیولوژیکی یا تغییر رفتاری که ساعت کنترل می شود ریتم های circadian یک نمونه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is proved that the effects of biorhythm on athletes' capacities and competitive performance are of objective reality.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که اثرات بیوریتم بر ظرفیت و عملکرد رقابتی ورزشکاران واقعیت عینی دارد
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که اثرات of بر توانایی های ورزش کاران و عملکرد رقابتی از واقعیت عینی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By committing suicide, the natural biorhythm has been interrupted.
[ترجمه گوگل]با خودکشی، بیوریتم طبیعی قطع شده است
[ترجمه ترگمان]با ارتکاب به خودکشی، biorhythm طبیعی قطع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Changing time zones, biorhythm disorder, vibration and air pressure fluctuation may disrupt the development of pregnancy in flight attendants, often resulting in miscarriage.
[ترجمه گوگل]تغییر منطقه زمانی، اختلال بیوریتمی، لرزش و نوسانات فشار هوا ممکن است روند بارداری را در مهمانداران مختل کند و اغلب منجر به سقط جنین شود
[ترجمه ترگمان]تغییر مناطق زمانی، اختلال biorhythm، نوسان فشار هوا و هوا ممکن است باعث اختلال در رشد بارداری در خدمه پرواز شود که اغلب منجر به سقط جنین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Biorhythm is one of the most common phenomena in nature.
[ترجمه گوگل]بیوریتم یکی از رایج ترین پدیده های طبیعت است
[ترجمه ترگمان]Biorhythm یکی از شایع ترین پدیده های طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Arthur Schlesinger keeps writing about cycles of history, while New Age psychotherapists rhapsodize about biorhythms.
[ترجمه گوگل]آرتور شلزینگر به نوشتن در مورد چرخه های تاریخ ادامه می دهد، در حالی که روان درمانگران عصر جدید در مورد بیوریتم ها راپسودی می کنند
[ترجمه ترگمان]آرتور Schlesinger به نوشتن درباره چرخه های تاریخ ادامه می دهد، در حالی که عصر جدید psychotherapists در مورد biorhythms صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• internal rhythm that controls physiological processes, cycle of physical emotional and intellectual behavior (physiology)

پیشنهاد کاربران

زیست آهنگ: ( اسم ) فرآیند منظم تغییر که در موجودات زنده رخ می دهد، به عنوان مثال. خواب، بیداری یا چرخه تولید مثل

بپرس