biomass

/ˈbaɪoʊmæs//ˈbaɪəʊmæs/

(توده و شمار سازواره های زنده در جا یا ناحیه ی بخصوصی) زیست توده، زی توده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quantity of living matter in a particular habitat measured by weight of organisms per unit of habitat area or by weight or volume of organisms per unit of habitat volume.

جمله های نمونه

1. This occurs for non-woody monocotyledons of low biomass, where leaves form a constant high proportion of the total biomass.
[ترجمه گوگل]این برای تک لپه های غیر چوبی با زیست توده کم، جایی که برگ ها نسبت ثابت بالایی از زیست توده کل را تشکیل می دهند، رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این اتفاق برای monocotyledons غیر چوبی زیست توده کم رخ می دهد که در آن برگ ها مقدار زیادی از زیست توده را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The technique of biomass gasification by partial combustion has a long history.
[ترجمه گوگل]تکنیک گازسازی زیست توده با احتراق جزئی سابقه ای طولانی دارد
[ترجمه ترگمان]روش گازی سازی زیست توده با احتراق نسبی دارای سابقه طولانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even small increases in CO2 levels can boost biomass production significantly.
[ترجمه گوگل]حتی افزایش اندک در سطح CO2 می تواند تولید زیست توده را به طور قابل توجهی افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]حتی افزایش کمی در سطح CO۲ می تواند تولید زیست توده را به طور قابل توجهی افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In less-developed nations, power from burning biomass is also important locally.
[ترجمه گوگل]در کشورهای کمتر توسعه یافته، انرژی حاصل از سوزاندن زیست توده نیز به صورت محلی مهم است
[ترجمه ترگمان]در کشورهای کم تر توسعه یافته، قدرت از سوزاندن زیست توده نیز به صورت محلی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They include biomass, geothermal energy, hydroelectric power, solar energy, tidal energy.
[ترجمه گوگل]آنها شامل زیست توده، انرژی زمین گرمایی، نیروی برق آبی، انرژی خورشیدی، انرژی جزر و مد هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل زیست توده، انرژی زمین گرمایی، انرژی آبی، انرژی خورشیدی و انرژی جزر و مد می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The model 214-2F research biomass monitor has increased sensitivity, improved long-term stability and reduced effect of gas hold-up in fermenters.
[ترجمه گوگل]مانیتور زیست توده تحقیقاتی مدل 214-2F حساسیت را افزایش داده، پایداری طولانی مدت را بهبود بخشیده و اثر نگه داشتن گاز در تخمیرها را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]مدل ۲۱۴ - ۲ F تحقیقات زیست توده مطالعه حساسیت، بهبود پایداری بلند مدت و کاهش اثر نگه داشتن گاز در fermenters را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maximum use of biomass, plus market-driven energy efficiency, still produced 5 million tonnes of carbon per year.
[ترجمه گوگل]حداکثر استفاده از زیست توده، به علاوه بهره وری انرژی مبتنی بر بازار، هنوز 5 میلیون تن کربن در سال تولید می کند
[ترجمه ترگمان]بیش ترین استفاده از زیست توده، به علاوه بهره وری انرژی مبتنی بر بازار، هنوز ۵ میلیون تن کربن در سال تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In sheer bulk of biomass, organisms without brains or even without central nervous systems far outnumber those possessing these desirable features.
[ترجمه گوگل]در بخش عمده ای از زیست توده، موجودات بدون مغز یا حتی بدون سیستم عصبی مرکزی بسیار بیشتر از ارگانیسم هایی هستند که این ویژگی های مطلوب را دارند
[ترجمه ترگمان]به صورت انبوه زیست توده، ارگانیسم ها بدون مغز و یا حتی بدون سیستم های عصبی مرکزی، بیشتر از کسانی هستند که این ویژگی های مطلوب را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Around half of the nitrogen in the burnt biomass may be released as nitrogen gas.
[ترجمه گوگل]حدود نیمی از نیتروژن موجود در زیست توده سوخته ممکن است به صورت گاز نیتروژن آزاد شود
[ترجمه ترگمان]حدود نیمی از نیتروژن در زیست توده سوخته می تواند به عنوان گاز نیتروژن آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other renewable options - biomass and solar power - are also being explored.
[ترجمه گوگل]سایر گزینه های تجدیدپذیر - زیست توده و انرژی خورشیدی - نیز در حال بررسی هستند
[ترجمه ترگمان]دیگر گزینه های قابل تجدید پذیر - زیست توده و انرژی خورشیدی - نیز مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Analysis of the frequency of occurrence and the biomass of these fish suggests little competition for food between the two species.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل فراوانی وقوع و زیست توده این ماهی ها رقابت کمی برای غذا بین این دو گونه را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تحلیل فراوانی وقوع و زیست توده این ماهی ها رقابت کمی را برای غذا بین دو گونه نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Microorganism biomass of Pure Pinus tabulaeformis and Ostryopsis davidiana and mixed forest are obviously higher than forest edge.
[ترجمه گوگل]زیست توده میکروارگانیسمی Pure Pinus tabulaeformis و Ostryopsis davidiana و جنگل های مختلط به وضوح بالاتر از لبه جنگل است
[ترجمه ترگمان]زیست توده زیستی خالص pinus خالص و جنگل ترکیبی به وضوح بیشتر از لبه جنگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shrimp, anemones, and brittle stars dominate, but their numbers are few, their biomass small.
[ترجمه گوگل]میگوها، شقایق ها و ستارگان شکننده غالب هستند، اما تعداد آنها کم است، زیست توده آنها کم است
[ترجمه ترگمان]Shrimp، شقایق های آبی و شکننده، غالب هستند، اما تعداد آن ها کم است، زیست توده آن ها کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] زیست توده یا توده زنده مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد. به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد، بیوماس می گویند. 1- بیوماس نخستین (اولیه): گیاهانی با رشد سریع را می گویند که یا به طور مستقیم انرژ ی زا هستند و یا پس از طی فرایندهای تبدیل (واگردانی)برای انرژی زایی آماده می شود. 2-بیوماس دومین(ثانویه ): به پسمانده های بیوماس گفته می شود که بعد از تولید الیاف گیاهی فیبر، خوراک و دیگر فرآورده های کشاورزی به جای می ماند و یا به بیوماس فرآورده های فرعی که از دامداری ها و یا پس مانده های صنایع خوراکی غذایی که بیشتر از دیدگاه فیزیکی و نه به لحاظ شیمیایی بهبود یافته باشد گفته می شود. مانند بیوماس سلولز چوبی، بیوماس گلوسیدیک(glucidic biomass) یا قندی (سلولز، نشاسته و دیگر قندها)، بیوماس لیپیدیک (lipidic biomass) یا چربی.
[خاک شناسی] زیست توده
[پلیمر] زیست توده، توده زنده

انگلیسی به انگلیسی

• total weight of an organism in a designated unit of area; total volume of organisms in a designated unit of volume

پیشنهاد کاربران

✍️ بیوماس به مواد آلی غیر فسیلی با منشاء زیستی اشاره دارد که شامل گیاهان و حیوانات است و به عنوان ماده اولیه برای تولید سوخت های زیستی و انرژی استفاده می شود. این واژه شامل طیف وسیعی از مواد برداشت شده از طبیعت یا ناشی از زباله های زیستی است.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️زیست توده نماد پایداری و منابع تجدیدپذیر است. این اصطلاح نمایانگر ایده استفاده از زباله ها و مواد آوگانی برای تولید انرژی است که جایگزینی دوستدار محیط زیست برای سوخت های فسیلی است.
👈مترادف: Organic matter, plant material, biofuel source
👇مثال؛
Biomass can be converted into biofuels, which are used to power vehicles and produce electricity.
Agricultural waste is a significant source of biomass that can help reduce carbon emissions.

In the context of ecology, biomass refers to the mass of living biological organisms in a given area or ecosystem at a given time1. This can be the biomass of particular species or the biomass of a particular community or habitat1.
...
[مشاهده متن کامل]

In the context of bioenergy, biomass refers to renewable organic material that comes from plants and animals2. It contains stored chemical energy from the sun, produced by plants through photosynthesis2. Biomass can be burned directly for heat or converted to liquid and gaseous fuels through various processes.

توده زنده، مقدار کل ماده زنده موجود در یک اکوسیستم یا یک واحد اکولوژیکی دیگر در یک زمان به خصوص.
نمیری مهدی با اون ترجمه : ) ) ) ) ) )
واقعا اینجا چرا معنیهای غلطو پاک نم کنن؟؟ واسه فان نگه میدارید؟
در سوئد بصورت گسترده از سوزاندن زباله انرژی تولید می کنند .
جالبه بدونید از کشور همسایه اشون نروژ زباله می خرند .
biomass ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: زی‏توده
تعریف: [زیست‏شناسی، شیمی] 1. وزن تر یا خشک موجود یا موجودات زندۀ یک زیستگاه یا یک تراز تغذیۀ معین در زمانی مشخص|||[زیست‏شناسی] 2. مادۀ آلی که برای تولید انرژی به کار می‏رود
به طورکلی زباله هایی که منشأ زیستی داشته باشند و از تکثیر سلولی پدید آمده باشند و قابل سوزاندن باشند زیست توده نامیده می شوند.
اما برخلاف سوخت های فسیلی طی فرایندهای زمین شناختی پدید نیامده اند.
مثال:
زباله های جنگلی و باغداری
فضولات حیوانات و . . .
زیست توده

بپرس