bioluminescent

جمله های نمونه

1. Studies of the bioluminescent mechanisms of jellyfish to date have focused primarily one species, Aequorea victoria.
[ترجمه گوگل]مطالعات مکانیسم‌های بیولومنسانس چتر دریایی تا به امروز عمدتاً روی یک گونه به نام Aequorea victoria متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات مکانیسم bioluminescent ستاره دریایی تا به امروز بر روی یک گونه متمرکز شده اند، ویکتوریا ویکتوریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The application of bioluminescent and chemiluminescent analysis technique to biology and medicine increasingly be attached importance.
[ترجمه گوگل]کاربرد تکنیک های آنالیز بیولومنسنت و شیمیتابی در زیست شناسی و پزشکی اهمیت فزاینده ای دارد
[ترجمه ترگمان]کاربرد تکنیک آنالیز bioluminescent و chemiluminescent برای بیولوژی و دارو به طور فزاینده ای مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This liquefied metal arced and then cascaded into a hollow tower that pulsed with bioluminescent colors.
[ترجمه گوگل]این فلز مایع به شکل قوس در آمد و سپس به یک برج توخالی تبدیل شد که با رنگ‌های بیولومنسانس می‌تابید
[ترجمه ترگمان]این فلز مایع قوس دار بود و بعد به یک برج خالی ختم می شد که با رنگ های bioluminescent جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This gene enables the jellyfish to glow with the bioluminescent protein aequorin.
[ترجمه گوگل]این ژن چتر دریایی را قادر می سازد تا با پروتئین بیولومینسانس آکورین بدرخشد
[ترجمه ترگمان]این ژن، ستاره دریایی را قادر می سازد تا با پروتئین bioluminescent protein درخشندگی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They also recorded gene expression in real - time using a bioluminescent reporter of gene activity.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین بیان ژن را در زمان واقعی با استفاده از یک گزارشگر بیولومنسانس فعالیت ژن ثبت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین بیان ژن را در زمان واقعی با استفاده از گزارشگر bioluminescent فعالیت ژن ثبت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Darkness in Antarctica's Weddell Sea gives this comb jelly a chance to show off its candy-colored bioluminescent cells.
[ترجمه گوگل]تاریکی در دریای ودل قطب جنوب به این ژله شانه‌ای فرصتی می‌دهد تا سلول‌های بیولومینسانس رنگی خود را به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]تاریکی در دریای Weddell در قطب جنوب، این شانه را به ژله تبدیل می کند تا سلول های bioluminescent رنگی را از خود نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The photon propagation model and photon propagation rule are two key components of bioluminescent imaging.
[ترجمه گوگل]مدل انتشار فوتون و قانون انتشار فوتون دو جزء کلیدی تصویربرداری بیولومنسانس هستند
[ترجمه ترگمان]مدل انتشار فوتونی و قانون انتشار فوتونی دو جز اصلی تصویر برداری bioluminescent هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• producing light (of an organism)

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی دو root word داریم به اسم luc/ lum
📌 این ریشه ها، معادل "light" می باشند؛ بنابراین کلماتی که این ریشه ها را در خود داشته باشند، به "light" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 lucid: clear or bright in mind, as if filled with "light"
🔘 lucidity: the quality of being bright in thought, like "light"
🔘 elucidate: to make something clear, bringing it into the “light”
🔘 elucidation: the process of shedding “light” on a topic
🔘 lucent: glowing or shining with “light”
🔘 luminous: emitting or reflecting “light”
🔘 luminescent: giving off a soft “light” without much heat
🔘 luminescence: the emission of “light” by a substance
🔘 luminosity: the quality or state of emitting “light”
🔘 luminary: a person or object that is an inspiration, as if shining with “light”
🔘 illuminate: to fill with “light” or make bright
🔘 illumination: the act of supplying or brightening with “light”
🔘 lumen: a measure of the amount of “light”
🔘 translucent: allowing “light” to pass through but not detailed images
🔘 pellucid: extremely clear, like “light” shining straight through
🔘 bioluminescent: producing "light" naturally, like some animals do
🔘 luminaire: a device that gives off "light"
🔘 luminance: the intensity of "light" emitted
🔘 noctilucent: clouds that glow with "light" at night

به موجودات دریایی گفته میشه که توی موقعیت های مختلف از خودشون نور تولید میکنن اسم این موقعیت تاریکی دریا هست و اسم این پدید بیوفسنسنس
موجودات آبزیان تابناک
زیست شب تابی
من Bioluminescent animals را به�جانوران نور تاب� ترجمه میکنم، و برای Bioluminescent برابرواژه � نورتاب� را پیشنهاد میکنم. چونکه این واژه از نظر دستوری صفت فاعلی است.
تاب زیست
موجود زنده تابناک . مانند کرم شب تاب

تابناکی زیستی. مانند تابناکی حشره کرم شب تاب

بپرس