biographical

/ˌbaɪəˈɡræfɪkl̩//ˌbaɪəˈɡræfɪkl̩/

معنی: زیستنامهای، وابسته بشرح زندگی
معانی دیگر: وابسته به زندگی نامه، مربوط به شرح زندگی (biographic هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: biographic (adj.), biographically (adv.)
(1) تعریف: of or relating to the facts and circumstances of a person's life.

- biographical information in a job application
[ترجمه گوگل] اطلاعات بیوگرافی در یک درخواست شغلی
[ترجمه ترگمان] اطلاعات زندگی نامه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or relating to biography.

- a biographical encyclopedia of composers
[ترجمه گوگل] دایره المعارف بیوگرافی آهنگسازان
[ترجمه ترگمان] دانشنامه زندگی نامه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Biographical information is included in brackets.
[ترجمه گوگل]اطلاعات بیوگرافی در داخل پرانتز گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات زندگینامه ای در پرانتز نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a biographical note about the author on the back of the book.
[ترجمه گوگل]در پشت کتاب یادداشتی درباره نویسنده وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت biographical درباره نویسنده کتاب نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The book contains few biographical details.
[ترجمه گوگل]کتاب حاوی جزئیات کمی از زندگی نامه است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل جزئیاتی از زندگی biographical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Several actors are under the biographical spotlight.
[ترجمه گوگل]چندین بازیگر در کانون توجه بیوگرافی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]چندین بازیگر تحت نورافکن زندگی نامه ای قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But basic biographical details which are referred to in the letters often receive no mention in the main text.
[ترجمه گوگل]اما جزئیات بیوگرافی اولیه ای که در نامه ها به آنها اشاره می شود اغلب در متن اصلی ذکر نمی شود
[ترجمه ترگمان]اما جزییات زندگی biographical که در این نامه ها به آن اشاره می شود، اغلب در متن اصلی ذکر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Biographical reconstruction based on Thomas's tales and sketches can be a mistaken exercise.
[ترجمه گوگل]بازسازی بیوگرافی بر اساس داستان ها و طرح های توماس می تواند تمرین اشتباهی باشد
[ترجمه ترگمان]بازسازی زندگی نامه بر پایه داستان و طرح توماس می تواند یک تمرین اشتباه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And yet these two biographical details provide important clues to an understanding of Magnard's peculiar psychological makeup.
[ترجمه گوگل]و با این حال، این دو جزئیات بیوگرافی سرنخ‌های مهمی برای درک ساختار روانی عجیب مگنارد ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو جزییات زندگی زندگی نامه ای، نشانه های مهمی را برای درک آرایش روانی فرد مورد استفاده قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In his biographical criticism this took the form of showing how popular sentiment acting on suggestible minds simplified people into myths.
[ترجمه گوگل]در نقد زندگی‌نامه‌اش، این به شکلی بود که نشان می‌داد چگونه احساسات عمومی که بر روی ذهن‌های قابل تلقین عمل می‌کند، مردم را به اسطوره‌ها ساده می‌کند
[ترجمه ترگمان]در انتقاد biographical، این شکل نشان می داد که چگونه احساسات مردمی که در ذهن suggestible عمل می کنند مردم را به افسانه ها سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Poems of Eva Gore-Booth, with a biographical introduction by Esther Roper, 192
[ترجمه گوگل]شعرهای ایوا گور بوث، با مقدمه ای بیوگرافی توسط استر روپر، 192
[ترجمه ترگمان]اشعار اوا آل گور - بوث، با یک مقدمه زندگی نامه ای با استر Roper، ۱۹۲ امتیاز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is an extensive bibliography and fascinating biographical sketches of the often eccentric scholars who anticipated fractals.
[ترجمه گوگل]کتاب‌شناسی گسترده و طرح‌های زندگی‌نامه‌ای جذاب از دانشمندان اغلب عجیب و غریب که فراکتال‌ها را پیش‌بینی می‌کردند، وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا کتابشناسی مفصل و طرح های زندگی نامه ای و شرح حال نویسی زیادی وجود دارد که اغلب آن ها را مورد توجه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Over the past 30 years, musicological, historical and biographical research have all led towards a new Mozart.
[ترجمه گوگل]در طول 30 سال گذشته، تحقیقات موسیقی‌شناختی، تاریخی و زندگی‌نامه همگی به سمت یک موتزارت جدید منتهی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]در طول ۳۰ سال گذشته، تحقیقات musicological، تاریخی و زندگی نامه ای همگی به سمت موتزارت جدید هدایت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each ends with a short biographical note about the author.
[ترجمه گوگل]هر کدام با یک یادداشت زندگینامه کوتاه درباره نویسنده به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]هر یک با یک یادداشت biographical کوتاه درباره نویسنده تمام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Biographical information including academic qualifications, experience and past exhibitions was withheld from the selectors.
[ترجمه گوگل]اطلاعات بیوگرافی شامل مدارک تحصیلی، تجربه و نمایشگاه های گذشته از برگزیدگان مخفی شد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات زندگینامه ای از جمله مدارک دانشگاهی، تجربه و نمایشگاه های قبلی از the منع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My own approach is not biographical, and assumes neither a clear-cut persona nor a narrative sequence.
[ترجمه گوگل]رویکرد خود من بیوگرافی نیست، و نه یک شخصیت واضح و نه یک توالی روایی را فرض می کند
[ترجمه ترگمان]رویکرد من biographical نیست، و نه یک شخصیت برجسته و نه دنباله روایت را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیستنامهای (صفت)
biographic, biographical

وابسته بشرح زندگی (صفت)
biographic, biographical

انگلیسی به انگلیسی

• including a description of a person's life story
you use biographical to describe something which gives information about a person's life.

پیشنهاد کاربران

زندگی نامه ای. ( مربوط به ) زندگی نامه یا شرح حال
مثال:
What is the difference between technical dictionaries and biographical ones
فرق بین فرهنگ لغتهای فنی و فرهنگ لغتهای زندگی نامه ای چیست؟
تذکره نویسی
زندگی نامه
سرگذشت

بپرس