1. The main object of binocular interest in Aquarius is the globular cluster M
[ترجمه گوگل]شی اصلی مورد توجه دوچشمی در دلو، خوشه کروی M است
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی مورد علاقه binocular در دلو، خوشه globular M است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The most spectacular binocular object in Gemini is the open cluster M3
[ترجمه گوگل]دیدنی ترین جسم دوچشمی در جمینی، خوشه باز M3 است
[ترجمه ترگمان]جالب ترین شی binocular در برج جوزا، خوشه باز M۳ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With the aid of a zoom binocular microscope, small-scale sedimentary structures, such as graded bedding, can be viewed.
[ترجمه گوگل]با کمک یک میکروسکوپ دوچشمی زوم، ساختارهای رسوبی در مقیاس کوچک، مانند بسترهای درجه بندی شده، قابل مشاهده هستند
[ترجمه ترگمان]با کمک میکروسکوپ binocular زوم، ساختارهای sedimentary با مقیاس کوچک مانند بس تر مدرج تابعی را می توان مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It faded slowly, and has now passed below binocular range.
[ترجمه گوگل]به آرامی محو شد و اکنون از محدوده دوچشمی عبور کرده است
[ترجمه ترگمان]به آرامی محو شد و اکنون در زیر یک دوربین دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ben possessed the kind of binocular vision I needed so badly.
[ترجمه گوگل]بن دارای دید دوچشمی بود که من به شدت به آن نیاز داشتم
[ترجمه ترگمان]بن دارای یک دوربین چشمی بود که من به آن نیاز داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The other interesting binocular object in Lepus is the globular cluster M7
[ترجمه گوگل]دیگر شی دوچشمی جالب در لپوس، خوشه کروی M7 است
[ترجمه ترگمان]دیگر شی binocular در Lepus خوشه ستاره ای globular است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It has binocular vision for locating its prey and now rests motionless, waiting for the potential victim to come closer.
[ترجمه گوگل]دید دوچشمی برای تعیین محل طعمه خود دارد و اکنون بی حرکت استراحت می کند و منتظر نزدیک شدن قربانی احتمالی است
[ترجمه ترگمان]این دستگاه بینایی خود را برای پیدا کردن طعمه خود دارد و اکنون بی حرکت است و منتظر است تا قربانی احتمالی نزدیک تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But it is the rear-view binocular field which is of particular use in keeping the rabbit safe.
[ترجمه گوگل]اما این میدان دوچشمی دید عقب است که برای ایمن نگه داشتن خرگوش کاربرد خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]اما این میدان دید پشت سر است که به طور خاص برای حفظ سلامت خرگوش به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A method based on binocular vision model is discussed to determine the relative motion parameters between two space objects in rendezvous and docking ( RVD).
[ترجمه گوگل]روشی مبتنی بر مدل دید دوچشمی برای تعیین پارامترهای حرکت نسبی بین دو جسم فضایی در قرار ملاقات و اتصال (RVD) مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک روش مبتنی بر مدل دید binocular برای تعیین پارامترهای حرکت نسبی بین دو جسم فضایی در rendezvous و داکینگ (RVD)مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The refractive state, aniseikonia, fusion, binocular image, near and distant stereoscopic vision in 120 cases (240 eyes) were observed.
[ترجمه گوگل]حالت انکساری، آنیسیکونیا، فیوژن، تصویر دوچشمی، دید استریوسکوپی دور و نزدیک در 120 مورد (240 چشم) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]حالت شکست، aniseikonia، ترکیب، تصویر binocular، نزدیک و distant stereoscopic در ۱۲۰ مورد (۲۴۰ چشم ها)مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Binocular machine vision and binaural machine hearing reproduce senses of optical and audio direction and distance.
[ترجمه گوگل]بینایی ماشین دوچشمی و شنوایی ماشین دوگوشی حواس جهت و فاصله نوری و صوتی را بازتولید می کنند
[ترجمه ترگمان]بینایی ماشین binocular و ماشین binaural حس تولید مثل مسیر نوری و تصویری و فاصله را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When a horse switches from monocular vision to binocular vision, this causes objects to jump and distort - until focused on again.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسب از دید تک چشمی به دید دوچشمی تغییر می کند، این باعث می شود که اشیا بپرند و منحرف شوند - تا زمانی که دوباره روی آنها متمرکز شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک اسب از دیدگاه monocular به دیدگاه binocular تغییر می کند، این باعث می شود که اشیا روی هم بپرند و تغییر شکل دهند - تا زمانی که دوباره متمرکز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A binocular visual relative positioning system based on CMOS vision camera chips is presented.
[ترجمه گوگل]یک سیستم موقعیت یابی نسبی بصری دوچشمی بر اساس تراشه های دوربین بینایی CMOS ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم موقعیت یابی نسبی نسبی مبتنی بر چیپ های دوربین تصویر CMOS ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A method based on binocular vision model is discussed to determine the relative motion parameters between two space objects.
[ترجمه گوگل]روشی مبتنی بر مدل دید دوچشمی برای تعیین پارامترهای حرکت نسبی بین دو جسم فضایی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روشی مبتنی بر مدل دید binocular برای تعیین پارامترهای حرکت نسبی بین دو شی فضایی به بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید