مثال؛
“I’m going to binge - watch the new season of my favorite show this weekend. ”
A person might say, “I was up all night binge - watching that new series. I couldn’t stop. ”
Someone might ask, “What shows are you currently binge - watching?”
فیلم چرانی
فیلم چرونی
( مثل سورچرانی )
فیلم چرونی
( مثل سورچرانی )
بکوب تماشا کردن
مست تماشا شدن
تماشای تمام قسمتهای یک سریال در یک نشست
... [مشاهده متن کامل]
بینجیدَن.
قَطاریدَن = پشتِ هم انجام دادن کار ها.
وقتی شما حداقل ۳ قسمت از یه سریال رو پشت هم و بدون وقفه ببینی اون موقع میگن شما بینج واچ کردی
یه کله نگاه کردن
کلمۀ نخست در معنای افراط ( خصوصاً در عیاشی ) ، و کلمۀ دوم در معنای تماشا کردن. بنابراین یعنی تماشای افراطی [معمولاً سریال. ] در اصطلاح، تماشای بی وقفۀ تمام قسمت های یک سریال یا برنامۀ تلویزیونی، یا تماشای یک فصل به صورت پی درپی و بی وقفه.
تماشا کردن قسمت های یک سریال یا برنامه ی تلویزیونی پشت سرهم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)