bindery

/ˈbaɪndəri//ˈbaɪndəri/

معنی: صحاف خانه، موسسه صحافی
معانی دیگر: دکان یا کارگاه صحافی، جلدگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: binderies
• : تعریف: a place where books are bound.

جمله های نمونه

1. The bindery is locked. An administrator may be working on it. Try again later.
[ترجمه گوگل]کلاسور قفل شده است ممکن است یک مدیر روی آن کار کند بعدا دوباره تلاش کنید
[ترجمه ترگمان]The قفل شده است یک مدیر ممکن است روی آن کار کند بعدا دوباره سعی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Delivery: The output end of a pres, or bindery equipment, where the product emerges.
[ترجمه گوگل]تحویل: انتهای خروجی یک دستگاه پرس یا صحافی، جایی که محصول ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]تحویل: پایان خروجی یک شرکت یا تجهیزات bindery، که در آن محصول پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bindery on server % 1 has been restored.
[ترجمه گوگل]صحافی در سرور % 1 بازیابی شده است
[ترجمه ترگمان]The روی سرور % ۱ بازسازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Invalid bindery security. Contact your network administrator.
[ترجمه گوگل]امنیت صحافی نامعتبر است با سرپرست شبکه خود تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]امنیت bindery نامعتبر است با مدیر شبکه خود تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bindery on server % 1 has been backed up.
[ترجمه گوگل]صحافی در سرور % 1 پشتیبان گیری شده است
[ترجمه ترگمان]bindery روی کارگزار % ۱ مورد پشتیبانی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No supervisor privileges for % The bindery will not be backed up.
[ترجمه گوگل]هیچ امتیاز ناظری برای % وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ امتیاز سرپرست برای % bindery پشتیبانی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Smashing: A bindery process used to compress air out of the folded sheets . See Nipping.
[ترجمه گوگل]Smashing: یک فرآیند صحافی که برای فشرده کردن هوا از ورقه های تا شده استفاده می شود رجوع به نیپینگ شود
[ترجمه ترگمان]Smashing: یک فرآیند bindery برای فشرده سازی هوا از صفحات تاشده استفاده شد به nipping مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bindery : Place where binding is carried out.
[ترجمه گوگل]صحافی: مکانی که صحافی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]bindery: جایی که اتصال انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unable to backup bindery on server % Out of temporary disk space.
[ترجمه گوگل]امکان تهیه نسخه پشتیبان از bindery در سرور وجود ندارد % فضای دیسک موقت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نمی توان bindery را در کارگزار % s از فضای دیسک موقت پشتیبانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No supervisor privileges for % The bindery will not be restored.
[ترجمه گوگل]هیچ امتیاز ناظری برای % وجود ندارد صحافی بازیابی نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]هیچ امتیاز سرپرست برای % The احیا نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The computer can alter the serials librarian and produce a bindery notice.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر می تواند کتابخانه سریال ها را تغییر دهد و یک اعلان صحافی تولید کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر می تواند یک کتابدار سریال را تغییر دهد و یک اعلان bindery تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صحافخانه (اسم)
bindery

موسسه صحافی (اسم)
bindery

انگلیسی به انگلیسی

• place where books are bound, place where the pages of books are fastened together and placed in a cover

پیشنهاد کاربران

بپرس