binary star

/ˈbaɪnəriˈstɑːr//ˈbaɪnəristɑː/

(نجوم - دو ستاره که بر مرکز ثقل واحدی بگردند) ستاره ی دو گانه، ستاره ی دوقلو، ستاره مضاعف یادوتایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: two stars orbiting around a common center of gravity and often appearing as one to the unaided sight or through a telescope; double star.

جمله های نمونه

1. For example, some accretion disks in binary star systems occasionally undergo large, temporary increases in luminosity.
[ترجمه گوگل]برای مثال، برخی از دیسک‌های برافزایشی در سیستم‌های ستاره‌ای دوتایی گهگاه دچار افزایش موقتی درخشندگی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، قرص accretion در سیستم های ستاره ای دوتایی گهگاه متحمل افزایش های موقتی و موقتی در درخشندگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A binary star in the constellation Canis Minor.
[ترجمه گوگل]یک ستاره دوتایی در صورت فلکی Canis Minor
[ترجمه ترگمان]یک ستاره دوتایی در صورت فلکی Canis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rho Ophiuchus itself is a binary star system visible in the light-colored region on the image right.
[ترجمه گوگل]Rho Ophiuchus خود یک منظومه ستاره ای دوتایی است که در ناحیه روشن در سمت راست تصویر قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]خود Rho مارگیر یک سیستم ستاره دوتایی است که در ناحیه نور در سمت راست قابل رویت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The binary star system consists of two white dwarfs—the burnt-out cores of sunlike stars.
[ترجمه گوگل]منظومه ستاره ای دوتایی از دو کوتوله سفید تشکیل شده است - هسته های سوخته ستارگان شبیه خورشید
[ترجمه ترگمان]منظومه ستاره دوتایی شامل دو کوتوله سفید است - هسته های سوخته از ستارگان sunlike
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A binary star is a system in which two stars revolve around each other.
[ترجمه گوگل]ستاره دوتایی سیستمی است که در آن دو ستاره به دور یکدیگر می چرخند
[ترجمه ترگمان]یک ستاره دوتایی سیستمی است که در آن دو ستاره به دور هم می چرخند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For half hour the queen, the binary star number sealed cabin begin to rotate and are at large.
[ترجمه گوگل]برای نیم ساعت ملکه، تعداد ستاره دوتایی کابین مهر و موم شده شروع به چرخش می کند و آزاد است
[ترجمه ترگمان]برای نیم ساعت ملکه، عدد ستاره دوتایی در کابین شروع به چرخش می کند و بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is shown that long-time implication of the "binary star paradox" in the question of aberration is a conceptive confusion.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که دلالت طولانی مدت "پارادوکس ستاره دوتایی" در مسئله انحراف یک سردرگمی مفهومی است
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که معنای طولانی مدت \"پارادوکس ستاره دوتایی\" در مساله محرک جبری یک سردرگمی conceptive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But a binary star—two gravitationally locked stars that orbit each other—"could do it, and a star that already has at least one planet," he said.
[ترجمه گوگل]اما یک ستاره دوتایی - دو ستاره قفل شده گرانشی که به دور یکدیگر می چرخند - "می تواند این کار را انجام دهد، و ستاره ای که حداقل یک سیاره دارد "
[ترجمه ترگمان]اما یک ستاره دوتایی - دو ستاره که در مدار یکدیگر قرار دارند - می توانند این کار را بکنند و ستاره ای که در حال حاضر حداقل یک سیاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chutra and I were stuck with each other like binary stars.
[ترجمه گوگل]من و چوترا مثل ستاره های دوتایی به هم چسبیده بودیم
[ترجمه ترگمان]من و \"Chutra\" و \"I\" با هم مثل ستاره های دنباله دار گیر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So we went through the steps of creating two possible solar systems there, because it's a binary star, and gussied it up with technical research.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما مراحل ایجاد دو منظومه شمسی ممکن را در آنجا طی کردیم، زیرا این یک ستاره دوتایی است، و با تحقیقات فنی آن را حدس زدیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما از مراحل ایجاد دو سیستم خورشیدی ممکن در آنجا عبور کردیم، چون این یک ستاره دوتایی است و آن را با تحقیقات فنی افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most convincing evidence of black holes comes from research into binary star systems.
[ترجمه گوگل]متقاعد کننده ترین شواهد سیاهچاله ها از تحقیقات در مورد سیستم های ستاره ای دوتایی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]The شواهد مربوط به سیاهچاله ها ناشی از پژوهش در سیستم های ستاره ای دوتایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As for the spiral itself, current supposition is that this is the result of a star in a binary star system entering the planetary nebula phase, when its outer atmosphere is ejected.
[ترجمه گوگل]در مورد خود مارپیچ، فرض فعلی این است که این نتیجه یک ستاره در یک سیستم ستاره‌ای دوتایی است که وارد فاز سحابی سیاره‌ای می‌شود، زمانی که اتمسفر بیرونی آن به بیرون پرتاب می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما برای خود حلزونی، فرض فعلی این است که این نتیجه یک ستاره در یک منظومه ستاره دوتایی که وارد فاز سحابی سیاره می شود، زمانی که جو بیرونی آن بیرون داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

binary star ( نجوم )
واژه مصوب: ستارۀ دوتایی
تعریف: دو ستاره که به دور یکدیگر می‏گردند

بپرس