binary

/ˈbaɪnəri//ˈbaɪnəri/

معنی: دوتایی، مضاعف، جفتی
معانی دیگر: دوگانه، متشکل از دو چیز، مزدوج، دو برابر، (شیمی) دارای دو بنیان یا دو عنصر، دارای یک عنصر و یک بینان، (کامپیوتر) باینری، دوگان (عدد 1 و صفر)، دودویی، (موسیقی) دوبخشی، قطعه ی مرکب از دو قسمت وابسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: consisting of or characterized by two parts or components.

(2) تعریف: pertaining to a numbering system with a base of two.

(3) تعریف: a chemical compound or a metal that contains two elements.
اسم ( noun )
حالات: binaries
• : تعریف: something composed of two parts.

جمله های نمونه

1. binary elements
ترکیبات دوگانه

2. binary operation
عمل دوتایی

3. a binary policy
سیاست دوگانه

4. a binary star
(نجوم) ستاره ی دوگانه (دوقلو)

5. the binary scale
دسته بندی دوگانه

6. Using binary notation is in fact just manipulating ones and noughts.
[ترجمه گوگل]استفاده از نماد دودویی در واقع فقط دستکاری یکها و هیچ است
[ترجمه ترگمان]استفاده از نماد دودویی، در حقیقت فقط دستکاری و دستکاری اعداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The instructions are translated into binary code, a form that computers can easily handle.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها به کد باینری ترجمه می شوند، فرمی که رایانه ها به راحتی می توانند آن را مدیریت کنند
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل ها به کد دودویی ترجمه می شوند، شکلی که کامپیوترها به راحتی می توانند با آن مقابله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A binary number is a number written in base using the two numbers 0 and
[ترجمه گوگل]عدد باینری عددی است که با استفاده از دو عدد 0 و به صورت پایه نوشته می شود
[ترجمه ترگمان]عدد دودویی یک عدد دودویی است که در پایه با استفاده از دو عدد ۰ نوشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The machine does the calculations in binary.
[ترجمه گوگل]ماشین محاسبات را به صورت باینری انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]ماشین محاسبات را در دودویی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is usually the case when fixed-point binary format is used to represent store addresses, for example.
[ترجمه گوگل]این معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که برای مثال از فرمت باینری نقطه ثابت برای نشان دادن آدرس‌های فروشگاه استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]این معمولا زمانی است که فرمت باینری نقطه ای ثابت برای نشان دادن آدرس های ذخیره مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their outputs are interpreted as a 6-bit signed binary number, which is to be the setting of the steering wheel.
[ترجمه گوگل]خروجی آنها به عنوان یک عدد باینری امضا شده 6 بیتی تفسیر می شود که قرار است تنظیم فرمان باشد
[ترجمه ترگمان]خروجی آن ها به عنوان یک شماره دوتایی امضا شده امضا می شود که قرار است تنظیم فرمان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suppose we wish to send binary data along a telephone line.
[ترجمه گوگل]فرض کنید می خواهیم داده های باینری را در طول یک خط تلفن ارسال کنیم
[ترجمه ترگمان]فرض کنید می خواهیم داده های دودویی را در امتداد خط تلفن بفرستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, for normal fixed-point binary arithmetic, we wish to have a range of positive and negative values.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای محاسبات باینری نقطه ثابت معمولی، ما می خواهیم طیفی از مقادیر مثبت و منفی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای محاسبات دودویی یک نقطه ثابت، ما می خواهیم طیف وسیعی از مقادیر مثبت و منفی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A single bit-plane can hold only one binary digit in each position.
[ترجمه گوگل]یک صفحه بیت منفرد می تواند تنها یک رقم باینری را در هر موقعیت نگه دارد
[ترجمه ترگمان]یک تک هواپیما می تواند تنها یک رقم دودویی را در هر موقعیت نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوتایی (صفت)
dual, double, bigeminal, binary, duplex, dyadic

مضاعف (صفت)
binary, duplex, doubled, redoubled

جفتی (صفت)
binary, paired, correlative

تخصصی

[کامپیوتر] دوتایی ؛ دودویی
[برق و الکترونیک] دو دویی - دودویی سیستم اعداد در مبنای دو که تنها از دو عدد 0 و 1 استفاده می کند . منطق دو دویی بر اساس یکی از دو حالت ( قطع ) یا ( وصل ) یا به تریب 0 و 1 عمل می کند . از سیستم دو دویی برای زمز گذاری عددی دراکثر رایانههای رقمی استفاده می شود .
[ریاضیات] در مبنای دو، دو تایی، دودویی، دو جایی، دو گانه، پایه ی دودویی، مضاعف، دو وضعیتی، مزدوج
[آمار] 1. دوحالتی 2. دودویی
[آب و خاک] دودوئی

انگلیسی به انگلیسی

• something made up of two parts
having two parts; of or pertaining to a numbering system based on two digits; of or pertaining to the method of coding information in computers (computers)
the binary system expresses numbers using only the two digits 0 and 1. it is used especially in computing. attributive adjective here but can also be used as an uncount noun. e.g. normal computing is based on counting in binary.
binary is used to describe something that consists of two things or parts.

پیشنهاد کاربران

دوجانبه ای
Refers to a system or situation with only two possible outcomes or options. It often implies a strict division or opposition between the two choices.
یک سیستم یا موقعیت با تنها دو نتیجه یا گزینه ممکن.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب حاکی از تقسیم یا مخالفت شدید بین این دو انتخاب است.
صفر و صد، سیاه و سفید
مثال؛
“Life is not always binary, there are often shades of gray.
In a discussion about gender, one might argue, “We need to move beyond the binary understanding of male and female. ”
A computer programmer might explain, “Binary code consists of only two numbers, 0 and 1. ”

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : bi/nary ✅ تلفظ واژه: BĪ - nar - ē ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: دودویی، دوتایی: تشکیل یافته از دو قسمت ( جزء ) ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: made up of two parts
دوگانه
جفتی، جفت
Debates over crime reduction are often binary, pitting the police against alternative approaches.
باینری در لغت به معنای دوتایی ( دودویی ) که به این معناست که شامل دو عضو است!
همچنین باینری زبان اصلی کامپیوتر است ( زبان برنامه نویسی نیست! )
یعنی هر چه که ما به کامپیوتر دستور میدهیم و یا عدد یا حروفی را وارد میکنیم کامپیوتر فقط با دو عضو آنها را میخواند که این عضو ها شامل اعداد ( ۰, ۱ ) است به عنوان مثال وقتی به کامپیوتر عدد 21 را میدهیم کامپیوتر آنرا 10101 میخواند البته این اعداد حفظ کردنی نیست و دارای فرمول است
...
[مشاهده متن کامل]

binary ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: دوتایی 1
تعریف: متشکل از دو جزء؛ مربوط به دستگاه عددنویسی در مبنای 2 که در آن از ارقام صفر و یک استفاده می‏شود؛ در مورد همۀ ابزارهایی که با دو حالت کار می‏کنند نیز به کار می‏رود
صفر و یک
دو منظوره
Noun:
something having two parts.
A binary star
A binary system
چیزی که دو قسمتی - دو بخشی است
یا متشکل از دو قسمت/بخش است
دارای دو قسمت /بخش
2
Adj
relating to, composed of, or involving two things
دوتایی

تصاعدی
عمل دوتایی ( ریاضیات جبر )
دو جنسه
دو اندازه ، دو اندازه ای
دو حالتی
دومقداره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس