billfold

/ˈbɪlfoʊld//ˈbɪlfəʊld/

(فرانسه) نامه ی عاشقانه، کیف پول، کیف بغلی (از چرم یا پلاستیک که در جیب شلوار یا کت مردان قرار می گیرد)، دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس، کیف جیبی اسکناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a folding case for carrying paper money, often of leather and usu. small enough to fit into a pocket; wallet.
مترادف: wallet
مشابه: case, pocketbook, purse

جمله های نمونه

1. My billfold is in the left - hand pocket of my coat.
[ترجمه گوگل]قبض من در جیب دست چپ کت من است
[ترجمه ترگمان]چاقوی جیبی من در جیب چپ کتم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He checked the contents of his billfold and prayed over his gas gauge, that it stay above Empty round-trip.
[ترجمه گوگل]محتویات قبض خود را چک کرد و روی گیج بنزینش دعا کرد که بالای دور رفت و برگشت خالی بماند
[ترجمه ترگمان]او محتویات of را بررسی کرد و روی درجه گازی خود دعا کرد، که در بالای سفر خالی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He put the Italian money in a separate billfold.
[ترجمه گوگل]او پول ایتالیا را در یک قبض جداگانه گذاشت
[ترجمه ترگمان]او پول ایتالیایی را در یک billfold جداگانه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Coolidge, knowing there was $ 80 in the billfold, persuaded the intruder to sit down and talk.
[ترجمه گوگل]کولیج که می دانست 80 دلار در قبض وجود دارد، متجاوز را متقاعد کرد که بنشیند و صحبت کند
[ترجمه ترگمان]Coolidge که می دانست ۸۰ دلار در the است، به زور وارد اتاق شد تا بنشیند و صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Coolidge, knowing there was $ 80 the billfold, persuaded the intruder to sit and talk.
[ترجمه گوگل]کولیج که می دانست 80 دلار قبض وجود دارد، متجاوز را متقاعد کرد که بنشیند و صحبت کند
[ترجمه ترگمان]Coolidge که می دانست حدود ۸۰ دلار است، به زور وارد اتاق شد تا بنشیند و صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any distinguishing feature about the billfold?
[ترجمه گوگل]آیا ویژگی متمایز کننده ای در مورد قبض وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]هیچ ویژگی متمایز در مورد the وجود ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't remember where I put my billfold.
[ترجمه گوگل]یادم نیست قبضم را کجا گذاشتم
[ترجمه ترگمان]یادم نمی اید کجا billfold را گذاشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He picked up the billfold.
[ترجمه گوگل]قبض را برداشت
[ترجمه ترگمان]He را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A flat pocket - sized folding case, usually made of leather money, cards, or photographs; a billfold.
[ترجمه گوگل]یک جیب تخت - کیف تاشو به اندازه، که معمولاً از پول چرمی، کارت یا عکس ساخته شده است یک قبض
[ترجمه ترگمان]یک پرونده تاشو با اندازه جیبی، معمولا از پول چرمی، کارت، یا عکس ساخته می شود؛ یک billfold
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• folding wallet
a billfold is a wallet; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس