bill of sale

/ˈbɪləvˈseɪl//bɪləvseɪl/

حقوق اساسی و مدنی انسان ها، (با b و r بزرگ) مصوبه ی پارلمان انگلیس که برخی از حقوق افراد و نمایندگان مجلس را تضمین می کند، بیع نامه، سند فروش، صورت فروش، فاکتور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a written document that shows that something has been sold by one party to another.

جمله های نمونه

1. The Bills of Sale Acts do not apply to documents accompanying transactions in which the possession of the chattels passes.
[ترجمه گوگل]قوانین بیع در مورد اسناد همراه معاملاتی که در آن تملک اموال انجام می شود اعمال نمی شود
[ترجمه ترگمان]لوایح فروش کتاب فروش به اسناد مربوط به معاملات مربوط که در آن مالکیت کالا از بین می رود، اعمال نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She succeeded on the bill of sale point but Russell J. went on to consider her second line of defence.
[ترجمه گوگل]او در نقطه فروش موفق شد، اما راسل جی در ادامه خط دفاعی دوم خود را در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]او در لایحه بیع شرط بست، ولی راسل جی برای این که دومین خط دفاعی خود را در نظر بگیرد، ادامه داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is important to complete an auto bill of sale form when selling or buying a used car.
[ترجمه گوگل]پر کردن فرم صورتحساب فروش خودرو هنگام فروش یا خرید خودروی دست دوم بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]مهم است که یک صورت حساب خودرو در هنگام فروش و یا خرید یک خودروی مورد استفاده تکمیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A generic auto bill of sale form will not be accepted in these states.
[ترجمه گوگل]فرم صورتحساب فروش عمومی خودرو در این ایالت ها پذیرفته نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک لایحه عمومی برای فروش در این کشورها پذیرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Keeping all that in mind, he somehow was able to complete the bill of sale.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن همه اینها، او به نوعی توانست صورتحساب فروش را تکمیل کند
[ترجمه ترگمان]با نگه داشتن تمام این چیزها، او به طریقی می توانست لایحه فروش را تکمیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then one day in 1742 the employer casually asked his clerk to write up a bill of sale for the woman.
[ترجمه گوگل]سپس یک روز در سال 1742، کارفرما به طور اتفاقی از منشی خود خواست که یک صورتحساب فروش برای زن بنویسد
[ترجمه ترگمان]سپس یک روز در ۱۷۴۲ رئیس از منشی خود تقاضا کرد که یک صورت حساب حراج برای زن بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lender is referred to as the grantor of the bill of sale.
[ترجمه گوگل]وام دهنده به عنوان اعطا کننده قبض فروش نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]وام دهنده به عنوان the صورت حساب فروش یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. IN WITNESS WHEREOF, we, the sellers, have caused Bill of Sale on this day.
[ترجمه گوگل]به گواهی آن، ما، فروشندگان، صورتحساب فروش را در این روز ایجاد کرده ایم
[ترجمه ترگمان]با توجه به مراتب فوق، ما، فروشندگان، قیمت فروش را در این روز به فروش رسانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] بیع نامه، سند فروش
[نساجی] فاکتور - رسید فروش

انگلیسی به انگلیسی

• document transferring title from seller to buyer; receipt for the sale of something

پیشنهاد کاربران

بپرس