bilingual

/baɪˈlɪŋɡwəl//baɪˈlɪŋɡwəl/

معنی: دوزبانی، بدو زبان نوشته شده، متلکم بدو زبان
معانی دیگر: به دو زبان، قادر به صحبت به دو زبان، دو زبانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bilingually (adv.), bilingualism (n.)
(1) تعریف: capable of speaking two languages almost equally well.

- She grew up bilingual, speaking Italian at home and English at school.
[ترجمه مهوش] اوبادوزبان بزرگ شد، صحبت کردن به ایتالیایی در خانه و انگلیسی در مدرسه.
|
[ترجمه گوگل] او دوزبانه بزرگ شد و در خانه ایتالیایی و در مدرسه انگلیسی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] او دو زبانه کشت، زبان ایتالیایی را در خانه و انگلیسی در مدرسه به زبان انگلیسی صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: written or spoken in two languages.

- A bilingual dictionary can be used to translate from one language into the other and vice versa.
[ترجمه گوگل] یک فرهنگ لغت دو زبانه می تواند برای ترجمه از یک زبان به زبان دیگر و بالعکس استفاده شود
[ترجمه ترگمان] یک فرهنگ لغت دو زبانه می تواند برای ترجمه از یک زبان به زبان دیگر و بالعکس استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. bilingual people speak two languages well
اشخاص دو زبانه به خوبی به دو زبان تکلم می کنند.

2. a bilingual book
کتابی که به دو زبان نوشته شده است

3. a bilingual dictionary
فرهنگ دوزبانه

4. to compile a bilingual dictionary
فرهنگ دوزبانه تالیف کردن

5. a new era in the composition of bilingual dictionaries
دورانی نوین در نگارش فرهنگ های دو زبانه

6. The report proposed bilingual education in schools.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آموزش دو زبانه در مدارس پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]این گزارش آموزش دو زبانه را در مدارس پیشنهاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is virtually bilingual in Spanish and Portuguese.
[ترجمه گوگل]او تقریباً به دو زبان اسپانیایی و پرتغالی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او به طور مجازی دو زبانه اسپانیایی و پرتغالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She works as a bilingual secretary for an insurance company.
[ترجمه گوگل]او به عنوان منشی دو زبانه در یک شرکت بیمه کار می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان منشی دو زبانه برای یک شرکت بیمه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many parents oppose bilingual education in schools.
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین مخالف آموزش دو زبانه در مدارس هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین با آموزش دو زبانه در مدارس مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is bilingual in English and Punjabi.
[ترجمه گوگل]او به دو زبان انگلیسی و پنجابی است
[ترجمه ترگمان]او دو زبان انگلیسی و پنجابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Louis is virtually bilingual in Dutch and German.
[ترجمه گوگل]لوئیس تقریباً به دو زبان هلندی و آلمانی است
[ترجمه ترگمان]در زبان هلندی و آلمانی به طور مجازی دو زبانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Equally disenchanted with bilingual education is Agustin Mendoza, a father of two who works as a baker in Oakland.
[ترجمه گوگل]آگوستین مندوزا، پدر دو فرزند که به عنوان نانوا در اوکلند کار می کند، به همان اندازه از آموزش دو زبانه دلسرد شده است
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه ناامید شده از آموزش دو زبانه، Agustin مندوزا، پدر دو نفر که به عنوان نانوایی در اوکلند عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wortham hopes the service will eventually become bilingual, because many workers who die on the job are Hispanic.
[ترجمه گوگل]وورثام امیدوار است که این سرویس در نهایت دو زبانه شود، زیرا بسیاری از کارگرانی که در حین کار جان خود را از دست می دهند اسپانیایی تبار هستند
[ترجمه ترگمان]Wortham امیدوار است که این سرویس به دو زبانه تبدیل شود، زیرا بسیاری از کارگران که در این شغل جان خود را از دست می دهند اسپانیولی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The distribution of bilingual children varies widely across the country, but the total numbers and diversity are certainly significant.
[ترجمه گوگل]توزیع کودکان دوزبانه در سراسر کشور بسیار متفاوت است، اما تعداد کل و تنوع قطعاً قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]توزیع کودکان دو زبانه در سراسر کشور به طور گسترده متفاوت است، اما تعداد کلی و تنوع آن ها قطعا چشمگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm bilingual - my mother was French.
[ترجمه گوگل]من دو زبانه هستم - مادرم فرانسوی بود
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Where bilingual ballots do fill a need is in the initiatives such as bond issues, charter amendments and the like.
[ترجمه گوگل]جایی که برگه های رای دوزبانه نیاز را برآورده می کند، ابتکاراتی مانند صدور اوراق قرضه، اصلاحات منشور و موارد مشابه است
[ترجمه ترگمان]جایی که برگه های دو زبانه به دو زبانه نیاز پیدا می کنند، در ابتکاراتی مانند مسائل اوراق قرضه، اصلاحات منشور و نظایر آن سهیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Beneath the window is a bilingual rubbish bin with a spelling mistake.
[ترجمه گوگل]زیر پنجره یک سطل زباله دو زبانه با غلط املایی است
[ترجمه ترگمان]در زیر پنجره یک سطل آشغال دو زبانه با یک اشتباه املایی نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Jilly Curry uses her bilingual secretarial skills in London and Simon Baynes combines freelance photography with working as a telephone engineer.
[ترجمه گوگل]جیلی کوری از مهارت‌های منشی دوزبانه خود در لندن استفاده می‌کند و سیمون باینز عکاسی آزاد را با کار به عنوان مهندس تلفن ترکیب می‌کند
[ترجمه ترگمان]Jilly کاری از مهارت های secretarial دو زبانه در لندن استفاده می کند و (سیمون Baynes)با کار کردن به عنوان مهندس تلفنی، عکاسی مستقل را با هم ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوزبانی (صفت)
bilingual

بدو زبان نوشته شده (صفت)
bilingual

متلکم بدو زبان (صفت)
bilingual

انگلیسی به انگلیسی

• fluent in two languages, expressed in two different languages
bilingual means involving or using two languages.
someone who is bilingual can speak two languages fluently.

پیشنهاد کاربران

۱. دو زبانه ۲. شخص دو زبانه
مثال:
A bilingual dictionary
یک فرهنگ لغت دو زبانه
A joke for you :
When you speak two languages and start
losing vocabulary in both of them = byelingual
ذواللسانین. [ذُل ْ ل ِ ن َ ] ( ع ص مرکب ) آنکه فارسی و عربی داند و نویسد و به هر دو زبان نیکو ترسل و نیکو شعر باشد.
ذواللسانین. [ذُل ْ ل ِ ن َ ] ( ع ص مرکب )
bilingual ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: دوزبانه
تعریف: ویژگی فردی دارای توانایی استفادۀ روزمره از دو زبان
■ Bilingual : دو زبانه
Bilingual person : کسی که ۲ تا زبان بلده ( مثلا هم فارسی هم انگلیسی )
■ Monolingual : تک زبانه
■ Trilingual : سه زبانه
■ quadrilingual : چهار زبانه
■ Pentalingual : پنج زبانه
...
[مشاهده متن کامل]

■ Multilingual : چند زبانه ( همون polyglot )
■ Hyperpolyglot : کسی که حداقل به ۶ زبان حرف میزنه
If you can speak two languages, you're bilingual; three and you're trilingual. If you speak even more than three, you might be known as a polyglot. And if you're any of the above, you can also describe yourself as multilingual
🔵 Hyperpolyglot :
Usman Chohan, president of The International Association of Hyperpolyglots, says he defines a hyperpolyglot as someone who can speak at least six languages with fluency. Michael Erard, author of Babel No More, initially used six as his benchmark but later moved it to 11 after some careful consideration.
🔵 ?? Are polyglots smarter
But there is significant evidence that people who are bilingual and polyglots are more intelligent than monolinguals. The research indicates that this difference is not genetic. ( Bilinguals and Polyglots are not born smarter. ) Remember that IQ is both genetic and environmental
🔵 تعریف polyglot :
Ni hao! Comment allez - vous? Estoy bien, gracias. Sayōnara! If you understood everything you just read, you’re probably a polyglot — a person who understands multiple languages.

دو زبانه
a bilingual school
مدرسه دو زبانه
دوزبانی
If I get bilingual, I'll be worse than you
من اگه دو زبانه بشم بدتر از تو میشم
دوزبانه

بپرس