معنی: صفرا، زردآب، زهره، خوی سودایی، مرارهمعانی دیگر: زرداب، کیسه ی صفرا، (روان شناسی قدیم) زرداب یا زهره ی زرد yellow bile و زهره ی سیاه black bile که اولی موجب سودا و دومی موجب مالیخولیا می شد، گش
• (1)تعریف: a bitter yellowish secretion of the liver that aids in the digestion of fats. • مشابه: gall
• (2)تعریف: ill temper or anger; irritability. • مشابه: anger
جمله های نمونه
1. bile duct
مجرای صفرا،زرداب راه
2. bile duct
مجرای صفرا،زردابراه
3. retention of bile
بازدارش صفرا
4. Meat-eaters must produce extensive bile acids in their intestines to properly digest the meat that they eat.
[ترجمه گوگل]گوشت خواران برای هضم مناسب گوشتی که می خورند باید اسیدهای صفراوی زیادی در روده خود تولید کنند [ترجمه ترگمان]گوشت خواران باید اسیده ای کیسه صفرا زیادی را در روده ها تولید کنند تا به خوبی گوشت بخورند که می خورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He aims his bile at religion, drugs, and politics.
[ترجمه گوگل]او صفرای خود را متوجه دین، مواد مخدر و سیاست می کند [ترجمه ترگمان]او صفرای او از مذهب، مواد مخدر و سیاست را دنبال می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His article was full of loathing and bile.
[ترجمه گوگل]مقاله او پر از نفرت و صفرا بود [ترجمه ترگمان]مقاله او پر از نفرت و صفرا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bile salt and peptides were measured in molar concentrations.
[ترجمه گوگل]نمک صفراوی و پپتیدها در غلظت مولی اندازه گیری شد [ترجمه ترگمان]نمک شستشو و پپتید در غلظت های مولی اندازه گیری شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Total bile acid concentration was calculated as the sum of all gas liquid chromatography detected individual bile acids.
[ترجمه گوگل]غلظت کل اسید صفراوی به عنوان مجموع تمام اسیدهای صفراوی منفرد شناسایی شده توسط کروماتوگرافی مایع گازی محاسبه شد [ترجمه ترگمان]غلظت اسید صفرا به صورت مجموع تمام کروماتوگرافی مایع کشف شده، محاسبه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A bitter laugh rose up like bile in her throat.
[ترجمه مهدیس زورورز] خنده تلخ همچون زهری در گلویش نمایان شد
|
[ترجمه گوگل]خنده تلخی مثل صفرا در گلویش بلند شد [ترجمه ترگمان]خنده تلخی مانند bile در گلویش ظاهر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This can progress to bile duct destruction, biliary cirrhosis, and sometimes cholangiocarcinoma.
[ترجمه گوگل]این می تواند منجر به تخریب مجرای صفراوی، سیروز صفراوی و گاهی اوقات کلانژیوکارسینوم شود [ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رشد مجرای صفرا، سیروز و گاهی اوقات cholangiocarcinoma شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The London literary world runs on bile.
[ترجمه گوگل]دنیای ادبی لندن روی صفرا می چرخد [ترجمه ترگمان]دنیای ادبی لندن از صفرا رنج می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bile acids are necessary for the absorption of dietary fats and cholesterol from the intestine.
[ترجمه گوگل]اسیدهای صفراوی برای جذب چربی های غذایی و کلسترول از روده ضروری هستند [ترجمه ترگمان]اسیده ای صفراوی برای جذب چربی های رژیمی و کلسترول از روده ضروری هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The critic's review of the play was just a paragraph of bile.
[ترجمه گوگل]نقد منتقد نمایشنامه فقط یک پاراگراف صفرا بود [ترجمه ترگمان]بررسی منتقد این نمایش فقط یک بند صفرای بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Similar difficulties arise in the interpretation of another study of polyp patients that showed no differences in faecal bile acid excretion.
[ترجمه گوگل]مشکلات مشابهی در تفسیر مطالعه دیگری روی بیماران پولیپ وجود دارد که هیچ تفاوتی در دفع اسید صفراوی مدفوع نشان نداد [ترجمه ترگمان]مشکلات مشابهی در تفسیر دیگری از بیماران پلیپ رخ می دهند که هیچ تفاوتی در دفع دفع اکسیژن faecal نشان نمی دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
صفرا (اسم)
bile, gall, yellow bile, choler
زردآب (اسم)
bile, gall, sanies
زهره (اسم)
bile, gall, vesper, evening star, hesperus, morning star
خوی سودایی (اسم)
bile
مراره (اسم)
bile
انگلیسی به انگلیسی
• bitter liquid secreted by the liver; bitterness bile is a liquid produced by your liver which helps you to digest fat; a medical term.
پیشنهاد کاربران
Bile is a metaphorical term used to describe intense anger or resentment towards someone or something. It often implies a deep - seated hatred or disgust. یک اصطلاح استعاری برای توصیف خشم یا رنجش شدید نسبت به کسی یا چیزی. اغلب حاکی از یک نفرت یا انزجار عمیق است. ... [مشاهده متن کامل]
“Her words were filled with bile as she insulted her ex - boyfriend. ” A person might say, “I can’t stand the bile that comes out of his mouth. ” In a heated argument, someone might exclaim, “I’ve had enough of your bile!”
۱. صفرا ۲. زرداب ۳. کج خلقی مثال: damage to the bile ducts in the kidneys, bladder, pancreas etc. آسیب به مجراهای صفرا در کلیه ها، مثانه، پانکراس و غیره.
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : bile ✅ تلفظ واژه: bīl ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: صفرا ( زرداب ) : مایع مترشحه توسط کبد که در جذب چربی ها کمک می کند ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : bili/o, chol/e
[پزشکی] صفرا ( زرداب ) : مایع مترشحه توسط کبد که در جذب چربی ها کمک می کند
bile ( پزشکی ) واژه مصوب: زرداب تعریف: مایع غلیظ قلیایی که از کبد ترشح و در زَهره ذخیره میشود|||متـ . صفرا
خشم - نفرت
این کلمه گاهاً می تونه به معنی نفرت، تلخی و خشم هم باشه، مثل جمله ی زیر: . His response was full of bile and hatred
bile acids = اسیدهای صفراوی
bile , gall ::: صفرا ( زردآب ) gall bladder ::: کیسه صفرا bladder ::: مثانه ، کیسه