bijou

/ˈbiːʒuː//ˈbiːʒuː/

معنی: جواهر
معانی دیگر: جواهر بدل، تزیینات ارزان و ساختگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bijoux
(1) تعریف: a jewel.
مشابه: gem, jewel

(2) تعریف: something small and finely wrought; elegant trinket.

جمله های نمونه

1. The estate agent described the flat as a bijou residence.
[ترجمه گوگل]عامل املاک این آپارتمان را به عنوان یک اقامتگاه بیژو توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]آژانس املاک آپارتمان را اقامتگاه bijou توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bijou pool where bodies were frequently found floating.
[ترجمه گوگل]استخر بیژو که اغلب اجساد در آن شناور بودند
[ترجمه ترگمان]برکه bijou که در آن اجساد بارها شناور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let's meet in the foyer of the Bijou Theater.
[ترجمه گوگل]بیا در سرسرای تئاتر بیژو همدیگر را ببینیم
[ترجمه ترگمان]بیاین توی سالن تئاتر of همدیگه رو ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can Chinese be persuaded to pay for bijou cars?
[ترجمه گوگل]آیا می توان چینی ها را متقاعد کرد که برای خودروهای بیژو پول پرداخت کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا چین می تواند وادار به پرداخت بابت اتومبیل های bijou شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In one "suite" a little white poodle named Bijou is lost in the embrace of Morpheus with "Little Nemo" and his cartoon friends swimming by in an eternal loop on the TV set.
[ترجمه گوگل]در یکی از «سوئیت‌ها»، پودل سفید کوچکی به نام بیژو در آغوش مورفیوس گم می‌شود و «نمو کوچولو» و دوستان کارتونی‌اش در یک حلقه ابدی روی تلویزیون شنا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در یک \"سوئیت\" یک سگ کوچک سفید به نام bijou در آغوش of با \"نمو کوچک\" و دوستان کارتون او که در یک حلقه ابدی در تلویزیون شنا می کنند گم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a bijou residence.
[ترجمه گوگل]اقامتگاه بیژو بود
[ترجمه ترگمان]آنجا یک خانه جواهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't worry about Bijou .
[ترجمه گوگل]نگران بیجو نباش
[ترجمه ترگمان]نگران bijou نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The house was terribly small and cramped, but the agent described it as a bijou residence.
[ترجمه گوگل]خانه به طرز وحشتناکی کوچک و تنگ بود، اما مامور آن را به عنوان یک اقامتگاه بیژو توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]خانه به طرز وحشتناکی کوچک و تنگ بود، اما مدیر آن را به عنوان یک محل نگهداری جواهر توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now look, look at the counterpane world, project yourself into it, look beside that bijou signal box.
[ترجمه گوگل]حالا نگاه کنید، به جهان مقابل نگاه کنید، خودتان را در آن فرافکنی کنید، به کنار آن جعبه سیگنال بیژو نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]حالا نگاه کنید، به دنیای رو رو نگاه کنید، خودتان را در آن قرار دهید، به آن جعبه سیگنال bijou نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Movies are my favorite form of entertainment. Oh, by the way, have you seen the new picture that's playing at the Bijou ?
[ترجمه گوگل]فیلم ها شکل مورد علاقه من از سرگرمی هستند اوه، راستی، آیا عکس جدیدی که در بیژو پخش می شود را دیده اید؟
[ترجمه ترگمان] فیلم ها فرم مورد علاقه منن راستی، آیا تصویر جدیدی را که در the بازی می کند دیده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The estate agent described this little house as a desirable bijou residence.
[ترجمه گوگل]مشاور املاک این خانه کوچک را به عنوان یک بیژو سکونت مطلوب توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات ملکی این خانه کوچک را به عنوان یک خانه اربابی مطلوب توصیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thanks a lot for what your family do for Bijou . I wish she will bring happiness for you.
[ترجمه گوگل]خیلی ممنون از کاری که خانواده شما برای بیجو انجام می دهند آرزو می کنم او برای شما شادی به ارمغان بیاورد
[ترجمه ترگمان]خیلی ممنون بابت کاری که خانوادت برای \"bijou\" انجام میدن من آرزو می کنم که او خوشبختی تو را برای تو فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As I lazed and dozed at home last summer after surgery, there was nothing sweeter to me in this world than to hear Bijou drinking from her water dish outside my door.
[ترجمه گوگل]در حالی که تابستان گذشته بعد از عمل جراحی در خانه تنبلی می کردم و چرت می زدم، هیچ چیز برایم شیرین تر از این نبود که صدای بیجو را از ظرف آب بیرون درب خانه ام بشنوم
[ترجمه ترگمان]همان طور که در تابستان گذشته قدم می زدم و در خانه به خواب می رفتم، در این دنیا هیچ چیز شیرین تر از این نبود که بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جواهر (اسم)
ouch, bijou, jewel, gem, treasure

انگلیسی به انگلیسی

• small and refined
small ornament, bit of jewelry; something delicate or valuable
very small houses are sometimes described as bijou in order to make them sound attractive or fashionable.

پیشنهاد کاربران

بپرس