1. He's always boasting. He's such a big-head!
[ترجمه گوگل]او همیشه لاف می زند او خیلی کله گنده است!
[ترجمه ترگمان]اون همیشه لاف میزنه سرش خیلی بزرگ است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Better than being big-headed, the thing Uncle Max was always slapping me down for.
[ترجمه گوگل]چیزی که عمو مکس همیشه به خاطرش به من سیلی می زد، بهتر از سر بزرگ بودن است
[ترجمه ترگمان]بهتر از این بود که بزرگ باشی، چیزی که عمو مکس همیشه به من سیلی می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The big-headed silhouette with its strangely twisted mandibles surprises motorists on a day out to the seaside.
[ترجمه گوگل]شبح سر بزرگ با فک پایین پیچ خورده عجیب رانندگان را در یک روز بیرون از دریا شگفت زده می کند
[ترجمه ترگمان]یک سیلوئت با سر بزرگ با فک های پیچ وتاب دارش، رانندگان را در یک روز بیرون از کنار دریا غافلگیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is frighteningly easy to picture our children bald-gummed, big-headed as the babies they sprang out of.
[ترجمه گوگل]به طرز وحشتناکی آسان است که کودکانمان را با لثههای کچل و سر بزرگ بهعنوان نوزادانی که از آنها بیرون آمدهاند تصور کنیم
[ترجمه ترگمان]به طرزی وحشتناک بسیار آسان است که بچه هامون - gummed - gummed، به شکل بچه هایی که از آن بیرون پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I don't want to seem big-headed but I frankly don't think it will work.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بزرگ به نظر بیایم، اما صادقانه بگویم که فکر نمی کنم کار کند
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بزرگ به نظر برسم، اما صادقانه فکر نمی کنم عملی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I suppose that might be a fear of being considered big-headed or vain.
[ترجمه گوگل]فکر میکنم این ممکن است ترس از این باشد که سر بزرگ یا بیهوده در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]به نظر من ممکنه ترس از این باشه که به نظر خیلی بزرگ یا بی هوده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I don't want to sound big-headed, but I thought my picture was the best.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بزرگ به نظر برسم، اما فکر می کردم عکس من بهترین است
[ترجمه ترگمان]من دوست ندارم به نظر بزرگ به نظر برسم، اما فکر می کردم تابلوی من بهترین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But later, I realized that it had been quite good for me and stopped me getting big-headed.
[ترجمه گوگل]اما بعداً متوجه شدم که این برای من بسیار خوب بوده است و باعث شد که سر بزرگ نشم
[ترجمه ترگمان]اما بعدا، متوجه شدم که برای من خیلی خوب بوده و باعث شد که من بزرگ بشوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I see now that it was just his way of keeping me on my mettle and making sure I didn't get big-headed.
[ترجمه گوگل]اکنون می بینم که این فقط راه او بود که من را سرسخت نگه می داشت و مطمئن می شد که سر بزرگ نخواهم داشت
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که فقط راهش این بود که مرا در دل خود نگه دارد و مطمئن شود که من به اندازه کافی سر در نمی ارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bighead and silver carp — both native to Asia — have been migrating toward the lakes since escaping from Deep South fish ponds and sewage treatment plants in the 1970s.
[ترجمه گوگل]ماهی کپور و کپور نقره ای - هر دو بومی آسیا - از زمان فرار از استخرهای ماهی عمیق جنوب و کارخانه های تصفیه فاضلاب در دهه 1970 به سمت دریاچه ها مهاجرت کرده اند
[ترجمه ترگمان]کپور علفخوار و ماهی نقره ای - هر دو بومی آسیا - از زمان فرار از حوضچه های ماهی آب های عمیق جنوبی و کارخانه های تصفیه فاضلاب در دهه ۷۰ به سمت دریاچه ها مهاجرت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The recruitment for silver carp and bighead carp stocks is assessed by Pope cohort analysis method.
[ترجمه گوگل]استخدام برای ماهی کپور نقره ای و ماهی کپور سر بزرگ با روش تحلیل کوهورت پاپ ارزیابی می شود
[ترجمه ترگمان]استخدام برای کپور نقره و stocks کپور علفخوار با روش آنالیز گروه پاپ ارزیابی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The first involves 2 kinds of Asian carp, bighead and silver.
[ترجمه گوگل]اولی شامل 2 نوع کپور آسیایی، سر بزرگ و نقره ای است
[ترجمه ترگمان]اولی شامل ۲ نوع ماهی آسیایی، bighead و نقره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Other experiments in crossing bighead and silver carp have produced a new variety of fish.
[ترجمه گوگل]آزمایشهای دیگر در مورد تلاقی ماهی کپور و کپور نقرهای تنوع جدیدی از ماهی را تولید کرده است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها دیگر در عبور از bighead و کپور علفخوار، انواع جدیدی از ماهی ها را تولید کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Stocking of filter feeders (silver and bighead carps) was just suitable for controlling density of Cyanophyta not total biomass of algae.
[ترجمه گوگل]ذخیره سازی فیدرهای فیلتر (نقره ای و کپور کله بزرگ) فقط برای کنترل تراکم سیانوفیتا مناسب بود نه بیوماس کل جلبک
[ترجمه ترگمان]Stocking از فیدرهای فیلتر (silver و bighead carps)درست برای کنترل چگالی of (biomass)کل جلبک (جلبک دریایی)مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید