بزرگترین ، پهناور ترین، وسیع ترین
معنی
Biggest
بزرگترین
بزرگترین
مهمترین، شاخصترین، جامعترین، عمده ترین
بهترین the biggest claps you could give me
درشت ترین، فراوان ترین، حجیم ترین، پر شمارترین، جامع ترین، وسیع ترین، پهناورترین، کلان ترین، زیاد ترین، عمده ترین، گنده ترین
بزرگترین!
بزرگ ترین
بزرگترین