bigamist

/ˈbɪɡəmɪst//ˈbɪɡəmɪst/

معنی: مرد دو زنه، زنی که دو شوهر دارد
معانی دیگر: زن دو شوهره

جمله های نمونه

1. He was accused of being a bigamist.
[ترجمه A.A] او متهم به مردی دو زنه بود
|
[ترجمه گوگل]او را متهم به دوگانگی می کردند
[ترجمه ترگمان]او متهم به a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Did you know your husband was a bigamist?
[ترجمه A.A] آیا میدونی شوهرت مردی دو زنه بود؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می‌دانستید که شوهرتان یک بی‌گام است؟
[ترجمه ترگمان]میدونستی شوهرت یه bigamist؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And ever since that day, I have considered becoming a bigamist .
[ترجمه گوگل]و از آن روز به این فکر افتادم که تبدیل به یک دوگانگی گرا شوم
[ترجمه ترگمان]و از اون روز به بعد من به یه مرد bigamist فکر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And if they had all accepted, you would have become a bigamist.
[ترجمه گوگل]و اگر همگی قبول می کردند، شما تبدیل به یک دوگانگی می شدید
[ترجمه ترگمان]و اگر همه آن ها قبول کرده بودند، باید یک مرد bigamist می شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The last thing they were going to look kindly on, if they chose to see it this way, was a bigamist with a mixed-race baby.
[ترجمه گوگل]آخرین چیزی که قرار بود با مهربانی به آن نگاه کنند، اگر می‌خواستند آن را به این شکل ببینند، یک دوگانگی با یک نوزاد از نژادهای مختلف بود
[ترجمه ترگمان]آخرین چیزی که قرار بود با مهربانی به آن ها نگاه کنند، این بود که اگر مایل بودند این شکل را ببینند، مرد bigamist با یک بچه نژاد مخلوط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرد دو زنه (اسم)
bigamist

زنی که دو شوهر دارد (اسم)
bigamist

انگلیسی به انگلیسی

• person married to two or more spouses at one time
a bigamist is a person who commits the crime of marrying someone when they are already legally married to someone else.

پیشنهاد کاربران

someone who marries a person while already legally married to someone else:
کسی که با شخصی ازدواج می کند در حالی که قبلاً به طور قانونی با شخص دیگری ازدواج کرده است
دو زنه
مثال؛
He was accused of being a bigamist.
...
[مشاهده متن کامل]

The marriage is not valid if one spouse is a bigamist.
Five years ago, she discovered her husband was a bigamist.
He turns out to be an imposter and a bigamist.
There are plenty of bigamists who don't mention previous spouses.

bigamist
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/bigamist
bigamist ( n ) ( bɪɡəmɪst ) =a person who commits the crime of bigamy
bigamist
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : bigamy / bigamist
✅️ صفت ( adjective ) : bigamous
✅️ قید ( adverb ) : bigamously
دو زنه بودن
چند همسری

بپرس