big toe

/ˈbɪɡˈtoʊ//bɪɡtəʊ/

معنی: شست
معانی دیگر: شست پا

جمله های نمونه

1. The shoe pressed painfully against her big toe.
[ترجمه گوگل]کفش به طور دردناکی به انگشت شست پا فشار آورد
[ترجمه ترگمان]کفش به زحمت روی انگشت بزرگش فشار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I hurt my big toe kicking the door.
[ترجمه گوگل]با لگد زدن به در، انگشت شست پام آسیب دید
[ترجمه ترگمان]به انگشت بزرگم صدمه زدم و به در لگد زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On my right foot the pad of my big toe and the tips of all my other toes were four thickness burns.
[ترجمه گوگل]روی پای راستم، پد شست پا و نوک انگشتان دیگرم چهار ضخامت سوخته بود
[ترجمه ترگمان]در پای راستم، نوک انگشت بزرگ من و نوک انگشتان پای دیگرم چهار شدت سوختگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leave about half an inch between your big toe and the end of the shoe.
[ترجمه گوگل]بین انگشت شست پا و انتهای کفش حدود نیم اینچ فاصله بگذارید
[ترجمه ترگمان]حدود نیم اینچ را بین انگشت بزرگ خود و انتهای کفش بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Learning to use and place your big toe effectively and precisely is the goal.
[ترجمه گوگل]یادگیری استفاده و قرار دادن انگشت شست پا به طور موثر و دقیق هدف است
[ترجمه ترگمان]یادگیری استفاده و قرار دادن انگشت بزرگ شما به طور موثر و دقیقا هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ingrown toenails usually occur in the big toe.
[ترجمه گوگل]ناخن های فرو رفته معمولا در شست پا ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]ناخن های پایم معمولا در انگشت بزرگ اتفاق می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tom's big toe is showing through a hole in his sock.
[ترجمه گوگل]انگشت شست پا تام از سوراخی در جورابش خودنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]انگشت بزرگ تام از سوراخی در جورابش پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then you've already lost your big toe.
[ترجمه گوگل]سپس انگشت شست پا را از دست داده اید
[ترجمه ترگمان]پس انگشت بزرگت رو از دست دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does small painful band nod my big toe root urticant what reason?
[ترجمه گوگل]آیا باند دردناک کوچک با سر تکان می دهد که ریشه شست پا من کهیر می کند چه دلیلی دارد؟
[ترجمه ترگمان]این گروه کوچک درد سر بزرگ من رو به چه دلیلی تکون میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How does cure restore big toe fracture fast?
[ترجمه گوگل]چگونه درمان شکستگی انگشت شست پا را سریع ترمیم می کند؟
[ترجمه ترگمان]چطوری درمان یه شکستگی بزرگ رو سریع انجام میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I will shave the hairs off my big toe.
[ترجمه گوگل]موهای انگشت شست پام را می تراشم
[ترجمه ترگمان]من موهای نوک انگشت بزرگم رو اصلاح می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Getting smaller from the big toe, my gaze followed down to the little toe which I felt like nibbling on then and there but managed to contain myself.
[ترجمه گوگل]با کوچکتر شدن از انگشت شست پا، نگاهم به انگشت کوچک پا رفت که احساس می‌کردم آن‌وقت و آن‌جا می‌خواهم آن را نیش بزنم، اما توانستم خودم را مهار کنم
[ترجمه ترگمان]از انگشت پای بزرگ کوچک تر شدم، نگاه خیره من تا نوک پنجه کوچکی که دلم می خواست آن را گاز بزنم به پایین نگاه کردم، اما موفق شدم خودم را کنترل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A crab grabbed my big toe.
[ترجمه گوگل]خرچنگ انگشت شست پایم را گرفت
[ترجمه ترگمان]یه خرچنگ انگشت بزرگم رو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think my big toe is broken.
[ترجمه گوگل]فکر کنم انگشت شست پام شکسته
[ترجمه ترگمان]فکر کنم انگشت بزرگم شکسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شست (اسم)
big toe, thumb

انگلیسی به انگلیسی

• biggest toe on the foot
your big toe is the largest toe on your foot.

پیشنهاد کاربران

بپرس