big brother

/ˈbɪɡˈbrʌðr̩//bɪɡˈbrʌðə/

معنی: قیم
معانی دیگر: برادر بزرگتر، برادر بزرگتر، قیم، رهبر در کار یا عقیده ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an elder brother.

(2) تعریف: (sometimes cap.) a man who befriends and guides a disadvantaged boy, often under the auspices of a social agency.

(3) تعریف: (cap.) in the 1948 novel

جمله های نمونه

1. Bill idolizes his big brother, who is a professional footballer.
[ترجمه گوگل]بیل برادر بزرگش را که یک فوتبالیست حرفه ای است، بت می کند
[ترجمه ترگمان]بیل idolizes برادر بزرگش است که یک فوتبالیست حرفه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Increasingly, the state is taking a big brother role in this area.
[ترجمه گوگل]دولت به طور فزاینده ای نقش برادر بزرگی را در این زمینه ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]دولت به طور فزاینده ای در این منطقه نقش برادر بزرگ را ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My big brother has always looked after me.
[ترجمه گوگل]برادر بزرگم همیشه مراقب من بوده است
[ترجمه ترگمان]برادر بزرگم همیشه دنبال من بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My big brother put his daughter into my hands.
[ترجمه گوگل]برادر بزرگم دخترش را در دستان من گذاشت
[ترجمه ترگمان]برادر بزرگم دخترش را به دست من انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's always had his big brother to lean on.
[ترجمه گوگل]او همیشه برادر بزرگش را داشته که به او تکیه کند
[ترجمه ترگمان]اون همیشه برادر بزرگش رو داشت که بهش تکیه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Increasingly, the state is taking a Big Brother role in this area.
[ترجمه گوگل]ایالت به طور فزاینده ای نقش برادر بزرگ را در این زمینه ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]دولت به طور فزاینده ای در حال گرفتن نقش ناظر کبیر در این منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His big brother is always ordering him about.
[ترجمه گوگل]برادر بزرگش همیشه به او دستور می دهد
[ترجمه ترگمان] برادر بزرگش همیشه بهش دستور میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Spider was a big brother, a mentor, a guidance counselor that put the whole world in his hands.
[ترجمه گوگل]اسپایدر یک برادر بزرگ، یک مربی، یک مشاور راهنمایی بود که تمام دنیا را در دستان او قرار داد
[ترجمه ترگمان]اسپایدر من یک برادر بزرگ بود، یک مشاور، یک مشاور راهنما بود که تمام دنیا را در دستان او قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is Big Brother reading your meter?
[ترجمه گوگل]آیا برادر بزرگ متر شما را می خواند؟
[ترجمه ترگمان]ناظر کبیر meter را می خواند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ginny, her dad was abusive, and her big brother used to beat her up.
[ترجمه گوگل]جینی، پدرش بدرفتار بود و برادر بزرگش او را کتک می زد
[ترجمه ترگمان]جینی، پدرش بد اخلاق بود و برادر بزرگش قبلا هم کتکش می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When I told my big brother about the whole thing, he said I was bloody stupid.
[ترجمه گوگل]وقتی همه ماجرا را به برادر بزرگم گفتم، گفت که من یک احمق هستم
[ترجمه ترگمان]وقتی به برادر بزرگم در مورد کل این چیزا گفتم اون گفت که من خیلی احمقم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Big Brother chug and flow to good effect and sling some quality licks.
[ترجمه گوگل]Big Brother chug and flow تا تاثیر خوبی داشته باشد و برخی لیس های باکیفیت بزند
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" به حرکت خود ادامه می دهد و به تاثیرات خوب ادامه می دهد و با کیفیت خوب کنترل می کند \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was my big brother and now he's dead.
[ترجمه گوگل]او برادر بزرگ من بود و حالا مرده است
[ترجمه ترگمان]اون برادر بزرگ من بود و حالا مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Six minor celebrities took part in the charity "Big Brother" programme.
[ترجمه گوگل]شش فرد مشهور کوچک در برنامه خیریه "برادر بزرگ" شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]شش فرد مشهور در برنامه \"ناظر کبیر\" شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قیم (اسم)
protector, guardian, big brother, executor

انگلیسی به انگلیسی

• older brother
if you describe a government or person in authority as big brother, you mean that you think they have too much power over you and that they limit your freedom.

پیشنهاد کاربران

خان داداش
( عامیانه )
1. کشور خودکامه/ظالم و دیکتاتور .
2. فرد کنترل گر : والدین/ پلیس/آقابالاسر.
3. برادر بزرگتر.
( ناظرکبیر ) ، برابرنهاده ای است برای Big Brother ، که معنای تحت اللفظی آن ( برادر بزرگ ) است، به آدمی اطلاق میشود که در رأس حکومتی توتالیتر قرار گرفته و مراقب کردار و گفتار و اندیشه ی آدم های زیر سلطه ی خویش است.

بپرس