bifurcate

/ˈbɪfərˌket//ˈbaɪfəkeɪt/

معنی: دوشاخهای، دوشاخه شدن، دوشاخه کردن، بدوشاخه منشعب کردن
معانی دیگر: تقسیم به دو مسیر شدن، دارای دو شاخ یا دو مسیر

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: bifurcates, bifurcating, bifurcated
• : تعریف: to divide into two branches.
مشابه: bisect
صفت ( adjective )
مشتقات: bifurcation (n.)
• : تعریف: divided into two branches; forked.

جمله های نمونه

1. The blood supply bifurcates between eight and thirty times before reaching each particular location in the body.
[ترجمه گوگل]منبع خون قبل از رسیدن به هر مکان خاص در بدن بین هشت تا 30 بار دوشاخه می شود
[ترجمه ترگمان]جریان خون بین هشت تا سی بار قبل از رسیدن به هر مکان خاص در بدن قطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The stream bifurcates into two narrow winding channels.
[ترجمه گوگل]جریان به دو کانال سیم پیچ باریک تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]نهر به دو کانال مارپیچ باریک تبدیل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The road bifurcates up ahead.
[ترجمه گوگل]جاده جلوتر دوشاخه می شود
[ترجمه ترگمان]جاده از جلو گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Failure of the portal vein to bifurcate.
[ترجمه گوگل]عدم دوشاخه شدن ورید باب
[ترجمه ترگمان]شکست سیاه رگ پورتال به bifurcate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Communicative and semantive translation bifurcate at a later stage of analytical or cognitive translation.
[ترجمه گوگل]ترجمه ارتباطی و معنایی در مراحل بعدی ترجمه تحلیلی یا شناختی دوشاخه می شود
[ترجمه ترگمان]ترجمه Communicative و semantive در مرحله بعدی ترجمه تحلیلی یا شناختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How to treat bifurcate of make water of prostate make water?
[ترجمه گوگل]چگونه برای درمان دو شاخه ای از آب پروستات را آب می کنند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه با bifurcate از آب پروستات برخورد کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Repair bifurcate: The lubricant in protecting hair vegetable can the bifurcate of repair hair.
[ترجمه گوگل]ترمیم کننده دو شاخه: روان کننده در محافظت از گیاه مو می تواند باعث دو شاخه شدن موها شود
[ترجمه ترگمان]تعمیر و نگهداری: روان کننده در حفاظت از سبزیجات مو می تواند the مو را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doubt 2 : The bifurcate that send a tip can be treated.
[ترجمه گوگل]شک 2: دو شاخه ای که نوک می فرستد قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]شک ۲: The که انعام می دهند را می توان درمان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nor are things simply "different. " They are "allotropic. " In such journals writers never "divide anything. " They " dichotomize " or "bifurcate" things.
[ترجمه گوگل]چیزها به سادگی "متفاوت" نیستند آنها "آلوتروپیک" هستند در چنین مجلاتی نویسندگان هرگز "چیزی را تقسیم نمی کنند " آنها چیزها را "دوقطعه" یا "دوشاخه" می کنند
[ترجمه ترگمان]همه چیز به سادگی \"متفاوت\" نیستند در چنین مجلاتی هیچ چیزی \" \" \"یا\" \" \"(things things)\" (divide They)\"(are They)\" (are They)\"(are They)\" یا \"things\" (things things)\"(are They)\" (are They)\"(are They\")\"(are They\")\"یا\" things \"(things things)\" (are They)\"(are They\")
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Drainage was to the north and individual channels bifurcate in that direction.
[ترجمه گوگل]زهکشی به سمت شمال بود و کانالهای مجزا در آن جهت دوشاخه می شوند
[ترجمه ترگمان]فاضلاب در شمال و کانال های اختصاصی در این مسیر قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is bifurcate of uric make water sick?
[ترجمه گوگل]آیا دوشاخه اوریک آب را بیمار می کند؟
[ترجمه ترگمان]Is of داره از آب در میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sample of water was taken from the point where the river bifurcates.
[ترجمه گوگل]نمونه ای از آب از محل دوشاخه شدن رودخانه گرفته شد
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از آب از نقطه ای که رودخانه bifurcates در آن قرار داشت گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bacterial child of dead marrow tooth can pass a pointed aperture or side rootlet canal causes a pointed week pathological change or root bifurcate pathological change.
[ترجمه گوگل]کودک باکتریایی دندان مغز مرده می تواند از دهانه نوک تیز یا کانال ریشه کناری عبور کند، باعث تغییر پاتولوژیک در هفته یا تغییر پاتولوژیک دو شاخه شدن ریشه می شود
[ترجمه ترگمان]کودک باکتریایی دندان مغز مرده می تواند از یک دیافراگم نوک دار و یا مجرای side فرعی عبور کند که موجب تغییر pathological یک هفته و یا تغییر pathological bifurcate می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results The most common site of plaque formation was the bifurcate of the common carotid artery(5 99% ), and the second commonest was carotid artery (2 12 % ).
[ترجمه گوگل]يافته ها شايع ترين محل تشكيل پلاك، دو شاخه شدن شريان كاروتيد مشترك (5 99 % ) و دومين شايع شريان كاروتيد ( 2 12 % ) بود
[ترجمه ترگمان]نتایج، معمول ترین محل تشکیل پلاک، bifurcate از سرخرگ carotid مشترک (۵ % %)بود، و رایج ترین معمول ترین، سرخرگ carotid (۲ % %)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوشاخه ای (صفت)
bifurcate

دوشاخه شدن (فعل)
bifurcate, divaricate

دوشاخه کردن (فعل)
bifurcate

بدو شاخه منشعب کردن (فعل)
bifurcate

تخصصی

[دندانپزشکی] به دو شاخه کردن، دو شاخه شدن
[برق و الکترونیک] دو راهه شدن، چنگالی شدن

انگلیسی به انگلیسی

• split into two, divide into two

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : bifurcate
✅️ اسم ( noun ) : bifurcation
✅️ صفت ( adjective ) : bifurcated
✅️ قید ( adverb ) : _
Bifurcated tongue: زبان دو شاخه شده
دوبخشی

بپرس