biff

/ˈbɪf//bɪf/

معنی: ضربت
معانی دیگر: (خودمانی - قدیمی) ضربه، زدن

جمله های نمونه

1. Biff had drawn up a stool nearby and was drinking from a hip flask enjoying the spectacle.
[ترجمه گوگل]بیف یک چهارپایه در همان نزدیکی کشیده بود و از یک فلاسک باسن می‌نوشید و از تماشای آن لذت می‌برد
[ترجمه ترگمان]biff یک چهارپایه در آن نزدیکی کشیده بود و از آن حال که از این منظره لذت می برد، می نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Biff didn't seem unduly bothered; he was chasing away his hangover with stinging gulps from his flask.
[ترجمه گوگل]بیف بی جهت اذیت نمی شد او خماری خود را با جرعه‌های گزنده از قمقمه‌اش دور می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که او بی جهت نگران به نظر برسد؛ او داشت خماری او را در حالی که آب دهانش را از قمقمه پر می کرد، تعقیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When I and Biff hung the swing between them?
[ترجمه گوگل]وقتی من و بیف تاب را بین آنها آویزان کردیم؟
[ترجمه ترگمان]وقتی که من و \"biff\" یه تاب بین اونا داشتیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Biff: The sound on Lionheart is a hybrid of analogue and digital recording.
[ترجمه گوگل]Biff: صدای Lionheart ترکیبی از ضبط آنالوگ و دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]biff: صدای on ترکیبی از ترکیب آنالوگ و دیجیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reoccupy force biff, the hand is painful wow cry, ant still is as if nothing happened.
[ترجمه گوگل]دوباره اشغال نیروی بیف، دست دردناک است وای گریه، مورچه هنوز است که اگر چیزی اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نیروی reoccupy biff، دست به گریه می افتد، مورچه هنوز هم مثل این است که هیچ اتفاقی نیفتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. LINDA : cutting Happy off, violently to Biff? Don't you care whether he lives or dies?
[ترجمه گوگل]لیندا: هپی را با خشونت با بیف قطع می کنم؟ برایت مهم نیست که زنده بماند یا بمیرد؟
[ترجمه ترگمان]linda: قطع کردن، به شدت به biff؟ مگه برات مهم نیست که اون زنده است یا مرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. BIFF : You – you gave her Mama's stockings! His tears break through and he rises to go.
[ترجمه گوگل]بیف: تو - جوراب های مامان را به او دادی! اشک هایش می چکد و بلند می شود تا برود
[ترجمه ترگمان]تو … تو جوراب مامان رو دادی اشک هایش پاره می شوند و از جا بلند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tom got a biff in the gut for his trouble.
[ترجمه گوگل]تام به خاطر دردسرش به شدت ناراحت شد
[ترجمه ترگمان] تام \"بدجوری توی دل و trouble\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. LINDA : They're sleeping. Happy took Biff on a date tonight.
[ترجمه گوگل]لیندا: آنها خوابند هپی امشب بیف را به یک قرار گذاشت
[ترجمه ترگمان]خواب می بینند خوشحال شدم که امشب با همدیگه قرار گذاشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Willy looks at Biff, who is staring open - mouthed and horrified at The Woman.
[ترجمه گوگل]ویلی به بیف نگاه می کند که با دهان باز و وحشت زده به The Woman خیره شده است
[ترجمه ترگمان]و یلی به biff نگاه می کند که با دهان باز و دهان باز به زن خیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. WILLY : Biff Loman is lost.
[ترجمه گوگل]ویلی: بیف لومان گم شده است
[ترجمه ترگمان]willy: biff Loman گم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. WILLY : Biff is lazy bum!
[ترجمه گوگل]ویلی: بیف آدم تنبلی است!
[ترجمه ترگمان]! آی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As their striding Emperor quivered with the unleashing of its weaponry, Biff sat impotently for only a few moments.
[ترجمه گوگل]در حالی که امپراتور گام به گام آنها با شلیک سلاح های خود می لرزید، بیف تنها برای چند لحظه ناتوان نشست
[ترجمه ترگمان]همچنانکه امپراطور با گام های لرزان اسلحه خود می لرزید، چند لحظه در کمال ناتوانی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The faint grating caused by that supreme effort was what Biff had detected in his beast-brain.
[ترجمه گوگل]توری ضعیف ناشی از آن تلاش عالی همان چیزی بود که بیف در مغز جانور خود پیدا کرده بود
[ترجمه ترگمان]این فشار خفیف ناشی از آن تلاش خارق العاده بود که biff در مغز حیوانات کشف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربت (اسم)
smash, chop, skelp, impact, strike, stroke, hit, bat, smack, bop, beat, slap, whack, butt, blow, impulse, bump, knock, fib, biff, thump, bob, cuff, buffet, buff, dint, hack, pound, impulsion, lead-off, thwack, percussion, plunk, swat, whang

انگلیسی به انگلیسی

• punch, hit, blow
hit, strike
if you biff someone, you hit them with your fist; an old-fashioned word. verb here but can also be used as a count noun. e.g. i'll give you a biff on the nose if you don't shut up!

پیشنهاد کاربران

بپرس