1. My unit came with a six-foot, bidirectional parallel printer cable, apparently a last-minute addition to the package.
[ترجمه گوگل]دستگاه من با یک کابل چاپگر موازی دو طرفه شش فوتی عرضه شد که ظاهراً در آخرین لحظه به بسته اضافه شد
[ترجمه ترگمان]واحد من با یک کابل شش فوت، یک کابل چاپگر موازی دو طرفه، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واحد من با یک کابل شش فوت، یک کابل چاپگر موازی دو طرفه، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Thus a direct relationship can be established between bidirectional reflectance and biomass for the grasses.
[ترجمه گوگل]بنابراین می توان یک رابطه مستقیم بین بازتاب دو طرفه و زیست توده برای چمن ها ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رابطه مستقیم می تواند بین بازتابندگی دو سویه و زیست توده برای علف ها ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رابطه مستقیم می تواند بین بازتابندگی دو سویه و زیست توده برای علف ها ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The 7000 was easy to assemble and set up, but you will need one of the new bi-directional parallel printer cables.
[ترجمه گوگل]مونتاژ و راه اندازی 7000 آسان بود، اما به یکی از کابل های چاپگر موازی دو جهته جدید نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]مونتاژ و راه اندازی ۷۰۰۰ مدرسه ساده است، اما شما به یکی از کابل های چاپگر موازی دو جهتی نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مونتاژ و راه اندازی ۷۰۰۰ مدرسه ساده است، اما شما به یکی از کابل های چاپگر موازی دو جهتی نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tucker tried to separate the relationships between bidirectional reflectance ratios and firstly, the biomass, secondly, the productivity.
[ترجمه گوگل]تاکر سعی کرد روابط بین نسبتهای بازتاب دو طرفه و اولاً زیست توده و در مرحله دوم بهرهوری را از هم جدا کند
[ترجمه ترگمان]تاکر سعی کرد روابط بین نسبت های بازتابندگی دو طرفه و ابتدا، زیست توده، دوم، بهره وری را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاکر سعی کرد روابط بین نسبت های بازتابندگی دو طرفه و ابتدا، زیست توده، دوم، بهره وری را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To improve the bidirectional associative memroy (BAM) performance, a modified model was used to enhance neural networks' memory capacity and error correction capability.
[ترجمه گوگل]برای بهبود عملکرد حافظه انجمنی دو جهته (BAM)، یک مدل اصلاح شده برای افزایش ظرفیت حافظه شبکه های عصبی و قابلیت تصحیح خطا استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای بهبود عملکرد bidirectional memroy (BAM)یک مدل اصلاح شده به منظور افزایش ظرفیت حافظه شبکه عصبی و قابلیت تصحیح خطا مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بهبود عملکرد bidirectional memroy (BAM)یک مدل اصلاح شده به منظور افزایش ظرفیت حافظه شبکه عصبی و قابلیت تصحیح خطا مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A bidirectional iterator is an iterator that can read through a sequence of values.
[ترجمه گوگل]تکرار کننده دو جهته تکرار کننده ای است که می تواند از طریق یک دنباله از مقادیر بخواند
[ترجمه ترگمان]یک iterator دو سویه یک iterator است که می تواند از طریق یک توالی از مقادیر خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک iterator دو سویه یک iterator است که می تواند از طریق یک توالی از مقادیر خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He attempted to investigate bidirectional streaming by inoculating two dishes with R. oryzae.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا جریان دو طرفه را با تلقیح دو ظرف با R oryzae بررسی کند
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا با مایه کوبی کردن دو ظرف با R، جریان دو طرفه را بررسی کند oryzae
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا با مایه کوبی کردن دو ظرف با R، جریان دو طرفه را بررسی کند oryzae
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The bidirectional scalability tests were run just as they were in the previous environment.
[ترجمه گوگل]تستهای مقیاسپذیری دو جهته درست مانند محیط قبلی اجرا شدند
[ترجمه ترگمان]آزمون های مقیاس پذیری دو سویه درست همانطور که در محیط قبلی بودند اجرا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آزمون های مقیاس پذیری دو سویه درست همانطور که در محیط قبلی بودند اجرا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In order to acquire field Bidirectional Reflectance Distribution Function (BRDF) of targets, a multiangular measurement system was designed.
[ترجمه گوگل]به منظور به دست آوردن تابع توزیع بازتاب دو جهته (BRDF) اهداف، یک سیستم اندازه گیری چند زاویه ای طراحی شد
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به تابع توزیع Bidirectional targets (BRDF)اهداف، یک سیستم ارزیابی multiangular طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به تابع توزیع Bidirectional targets (BRDF)اهداف، یک سیستم ارزیابی multiangular طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For the applications of bidirectional flow measurements, the discharge coefficient for each direction should be calibrated separately.
[ترجمه گوگل]برای کاربردهای اندازه گیری جریان دو طرفه، ضریب تخلیه برای هر جهت باید به طور جداگانه کالیبره شود
[ترجمه ترگمان]برای کاربردهای اندازه گیری جریان دو سویه، ضریب تخلیه برای هر جهت باید به طور جداگانه تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای کاربردهای اندازه گیری جریان دو سویه، ضریب تخلیه برای هر جهت باید به طور جداگانه تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For isolated-type symmetry half-bridge bidirectional converter with phase-shifted control, a simplified circuit under 4 modes using the primary windings of transformer as reference object is built.
[ترجمه گوگل]برای مبدل دو طرفه نیمه پل تقارن نوع ایزوله با کنترل تغییر فاز، یک مدار ساده تحت 4 حالت با استفاده از سیم پیچ های اولیه ترانسفورماتور به عنوان شی مرجع ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]برای مبدل half با نوع ایزوله شده نیمه پل با کنترل تغییر فاز، یک مدار ساده زیر ۴ حالت با استفاده از سیم پیچ های اولیه ترانسفورماتور به عنوان شی مرجع ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مبدل half با نوع ایزوله شده نیمه پل با کنترل تغییر فاز، یک مدار ساده زیر ۴ حالت با استفاده از سیم پیچ های اولیه ترانسفورماتور به عنوان شی مرجع ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The rub is that bidirectional - TEC drive an inconvenient design problem.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که دو جهته - درایو TEC یک مشکل طراحی نامناسب است
[ترجمه ترگمان]این مساله این است که دو سویه یک مشکل طراحی نامناسب را هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مساله این است که دو سویه یک مشکل طراحی نامناسب را هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The electronic books has one kind of bidirectional interaction dissemination pattern, it has changed the uniflow spreading process of traditional books.
[ترجمه گوگل]کتابهای الکترونیکی دارای یک نوع الگوی انتشار تعامل دوسویه هستند که روند انتشار یک جریان کتابهای سنتی را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]کتاب های الکترونیکی دارای یک نوع الگوی انتشار تعاملی دوسویه است، که فرآیند انتشار uniflow کتاب های سنتی را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کتاب های الکترونیکی دارای یک نوع الگوی انتشار تعاملی دوسویه است، که فرآیند انتشار uniflow کتاب های سنتی را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A scheme of bidirectional thyristor phasing trigger composed by ICs is presented, and the trigger circuit fit for AC voltage regulator of inductive load is given.
[ترجمه گوگل]طرحی از ماشه فاز دو طرفه تریستور که توسط IC ها تشکیل شده است ارائه شده است، و مدار ماشه مناسب برای تنظیم کننده ولتاژ AC بار القایی داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک طرح متشکل از یک راه انداز فازی دوسویه متشکل از IC ها ارایه می شود و مدار راه انداز برای تنظیم کننده ولتاژ AC با بار القایی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک طرح متشکل از یک راه انداز فازی دوسویه متشکل از IC ها ارایه می شود و مدار راه انداز برای تنظیم کننده ولتاژ AC با بار القایی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These two methods were used to calculate the relative bidirectional reflectance of ten contrasting surfaces.
[ترجمه گوگل]از این دو روش برای محاسبه بازتاب دو طرفه نسبی ده سطح متضاد استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از این دو روش برای محاسبه انعکاس دو سویه نسبی ده سطح متضاد استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این دو روش برای محاسبه انعکاس دو سویه نسبی ده سطح متضاد استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید