1. bicycle tires
لاستیک دوچرخه
2. a bicycle made of a light composite
دوچرخه ی ساخته شده از یک آلیاژ (همنهشته ی) سبک
3. a bicycle pump
تلمبه ی دوچرخه
4. a bicycle sped (speeded) by
دوچرخه ای با سرعت رد شد.
5. a bicycle treadle
رکاب دوچرخه
6. her bicycle stops on a dime
دوچرخه ی او در جا ترمز می کند.
7. the bicycle is his own
دوچرخه مال خودش است.
8. the bicycle tire was punctured
تایر دوچرخه پنچر شد.
9. this bicycle must have come out of the ark
این دوچرخه مال عهد دقیانوس است.
10. a motor bicycle
دوچرخه ی موتوردار
11. a neat bicycle
دوچرخه خوب
12. a ten-speed bicycle
دوچرخه ی ده دنده ای
13. riding a bicycle uphill is difficult
دوچرخه سواری در سربالایی دشوار است.
14. this old bicycle is not worth keeping
این دوچرخه ی قراضه ارزش نگهداشتن را ندارد.
15. a rusty old bicycle
یک دوچرخه ی قدیمی و زنگ زده
16. buying this rusted bicycle is folly
خریدن این دوچرخه ی زنگ زده حماقت است.
17. he mounted his bicycle and rode down the hill
سوار دوچرخه اش شد و از سرازیری پایین رفت.
18. he rode a bicycle to school every day
هر روز با دوچرخه به مدرسه می رفت.
19. i propped my bicycle against the wall
دوچرخه ام را به دیوار تکیه دادم.
20. i've got a bicycle
دوچرخه ای دارم.
21. i've got a bicycle
(انگلیس) دوچرخه ای تهیه کرده ام.
22. i've gotten a bicycle
دوچرخه ای تهیه کرده ام.
23. somebody stole ahmad's bicycle
یک نفر دوچرخه ی احمد را دزدید.
24. to go by bicycle
با دوچرخه رفتن
25. to rent a bicycle
دوچرخه کرایه کردن
26. to steer a bicycle
دوچرخه راندن
27. a machine for stamping bicycle mudguards
ماشینی برای پرس کردن گلگیر دوچرخه
28. david lent me his bicycle for a day
دیوید دوچرخه اش را برای یک روز به من داد.
29. he got on his bicycle and wheeled down the street
سوار دوچرخه اش شد و در خیابان سرازیر شد.
30. i got off the bicycle and walked the rest of the way through heavy snow
از دوچرخه پیاده شدم و بقیه ی راه را از میان برف سنگین پیاده رفتم.
31. it is easy to bicycle downhill
دوچرخه سواری در سرازیری آسان است.
32. the course of the bicycle race
مسیر مسابقه ی دوچرخه سواری
33. the mudguard of the bicycle was rattling
گلگیر دوچرخه تلق تلق می کرد.
34. the park also has bicycle and walking trails
پارک دارای راه های ویژه ی دوچرخه و پیاده روی نیز هست.
35. the wheels of my bicycle
چرخ های دوچرخه ی من
36. i once had a red bicycle
روزگاری یک دوچرخه قرمز داشتم.
37. i used to have a bicycle
من دوچرخه ای داشتم.
38. abbas rode manoochehr in front of his bicycle
عباس منوچهر را جلو دوچرخه اش سوار کرد.
39. she was hoodwinked into buying that old bicycle
با چشم بندی دوچرخه ی قراضه را به او انداختند.
40. he went to find his dog and lost his bicycle in the bargain
رفت سگ خود را پیدا کند دوچرخه خود را هم از دست داد.
41. they will have to stint themselves for months to buy a bicycle
برای خریدن یک دوچرخه مجبور خواهند بود ماه ها صرفه جویی کنند.
42. the road was very steep and i had to get off and walk the bicycle to the top of the hill
جاده بسیار سر بالا بود و مجبور شدم پیاده شوم و دوچرخه را تا بالای تپه با خود ببرم.