biconcave

/baɪˈkɑːnkeɪv//baɪˈkɒnkeɪv/

معنی: مقعر الطرفین، دوسو گود
معانی دیگر: دو سو کاو، دو کاو، کاو (مقعر) از دو طرف، دوسوگرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: biconcavity (n.)
• : تعریف: concave on both surfaces, as a lens.

جمله های نمونه

1. a biconcave lens
عدسی دوکاو

2. Biconcave:Concave on both sides or surfaces.
[ترجمه گوگل]دو مقعر: مقعر در هر دو طرف یا سطح
[ترجمه ترگمان]Biconcave: Concave در هر دو طرف و یا سطوح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of biconcave of computer clavier biconvex sheltered evil people and practices the most easily, cleanness rises special inconvenience.
[ترجمه گوگل]از دوقعر دوقطب کامپیوتری دو محدب به افراد شرور پناه می‌دهد و به آسانی عمل می‌کند، تمیزی ناراحتی خاصی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]از biconcave کامپیوتر با پیانو، افراد شیطان صفت را پناه می دهد و به راحتی عمل می کند، cleanness باعث ناراحتی ویژه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Erythrocytes of Oryctolagus cuniculus domestica are biconcave, disc-shaped cells that lack nuclei and are full of hemoglobin inside.
[ترجمه گوگل]گلبول های قرمز Oryctolagus cuniculus domestica سلول های دو مقعر و دیسکی شکل هستند که فاقد هسته هستند و در داخل پر از هموگلوبین هستند
[ترجمه ترگمان]گلبول های قرمز of cuniculus domestica، سلول های دیسک شکل هستند که هسته ندارند و پر از هموگلوبین موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The authors classified the fractures into 4 types:wedge, biconcave, mixed and crush fractures. The number of fractures was 3327 and 68 respectively.
[ترجمه گوگل]نویسندگان شکستگی ها را به 4 نوع تقسیم کردند: شکستگی های گوه ای، دو مقعر، مختلط و شکستگی تعداد شکستگی ها به ترتیب 3327 و 68 مورد بود
[ترجمه ترگمان]نویسندگان این شکستگی را به چهار نوع طبقه بندی کردند: گوه، biconcave، ترکیب و شکستگی شکستگی تعداد شکستگی به ترتیب ۳۳۲۷ و ۶۸ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In most mammals mature erythrocytes are biconcave disks that have no nuclei.
[ترجمه گوگل]در بیشتر پستانداران گلبول های قرمز بالغ دیسک های دوقعری هستند که هسته ندارند
[ترجمه ترگمان]در بیشتر پستانداران، گلبول های قرمز بالغ، دیسک های biconcave هستند که هسته ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Red blood cell with a biconcave disc shape is to provide a large surface area to volume ratio to facilitate the diffusion of gases.
[ترجمه گوگل]گلبول های قرمز خون با شکل دیسک دوقعر به منظور تسهیل انتشار گازها، نسبت سطح به حجم زیادی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]گلبول های قرمز خون با یک شکل دیسک biconcave، یک ناحیه سطح بزرگ را به نسبت حجم به منظور تسهیل انتشار گازها در اختیار قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Concave on both surfaces; biconcave.
[ترجمه گوگل]مقعر در هر دو سطح؛ دو مقعر
[ترجمه ترگمان]Concave روی هر دو سطح؛ biconcave
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, we study the analytical solution of the opening-up shapes obtained from the Ou-Yang biconcave analytical solution.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، حل تحلیلی اشکال بازشو به‌دست‌آمده از راه‌حل تحلیلی دو مقعر Ou-Yang را مطالعه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما راه حل تحلیلی را در مورد اشکال ورودی بدست آمده از راه حل تحلیلی Ou - یانگ بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We activate this New Year with abject activity and biconcave optimism.
[ترجمه گوگل]ما این سال جدید را با فعالیت مضحک و خوش بینی دوقعر فعال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما این سال نو را با فعالیت پست و خوش بینی biconcave فعال می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقعر الطرفین (صفت)
biconcave, concavo-concave

دو سو گود (صفت)
biconcave

تخصصی

[ریاضیات] مقعر الطرفین

انگلیسی به انگلیسی

• concave on two sides

پیشنهاد کاربران

دو طرف گرد باشه و وسط تو رفتگی مثل گلبولای قرمز خونی

بپرس