1. flex your biceps so that i can measure them
عضله ی بازویت را سفت کن تا آن را اندازه بگیرم.
2. He showed off his bulging biceps.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر برآمده خود را نشان داد
[ترجمه ترگمان]بازوهای bulging را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Your biceps will develop quickly with that exercise.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر شما با آن تمرین به سرعت رشد می کند
[ترجمه ترگمان]عضلات دو سر بازو به سرعت با این تمرین رشد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This means that the biceps have been worked through their complete range of movement, aiding complete development.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که عضله دوسر در دامنه کامل حرکت خود کار کرده است و به رشد کامل کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که عضلات دو سر بازو در محدوده کامل حرکت خود و کمک به توسعه کامل کار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was a dull pain in his left biceps - Tessa's head was pillowed on it.
[ترجمه گوگل]دردی مبهم در عضله دوسر چپ او وجود داشت - سر تسا روی آن بالش گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]مغز تسا سرش را روی آن گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His biceps is/are impressive.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر او چشمگیر است/هست
[ترجمه ترگمان]عضلات دو سر بازو بلند هستند \/ موثر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Incredible deltoids, biceps, buttocks, and thighs outlined and simultaneously gripped by the tight cut of his sailor suit.
[ترجمه گوگل]دلتوئید، عضله دوسر، باسن و ران های باورنکردنی مشخص شده و همزمان با بریدگی تنگ لباس ملوانی او گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]خم و خم و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران که به طور همزمان به وسیله برش تنگ لباس ملوانی او احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His biceps bulged; the long muscles in his forearm popping.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر او برآمده شد ماهیچه های بلند ساعدش می ترکد
[ترجمه ترگمان]عضلات بازوهایش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I hugged him, then traced lines on his biceps, around his back, a five-finger exercise pianissimo.
[ترجمه گوگل]او را در آغوش گرفتم، سپس خطوطی را روی عضله دوسر بازویش، دور پشتش، یک پیانیسیمو تمرین پنج انگشتی کشیدم
[ترجمه ترگمان]او را بغل کردم، سپس خطوط روی عضله پشتش را گرفتم، دور کمرش، یک تمرین پنج انگشت روی پشتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As with the triceps, to develop larger biceps heavy basic exercises such as barbell curls or dumb-bell curls must be performed.
[ترجمه گوگل]مانند عضله سه سر، برای رشد عضلات دوسر بزرگتر، باید تمرینات اساسی سنگینی مانند حلقه های هالتر یا حلقه های دمبله انجام شود
[ترجمه ترگمان]همانند سه سر و سه سر، برای رشد عضلات دو سر بازو و یا تمرین های سخت کوشی، باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She pinched herself on her left biceps and yelped with pain.
[ترجمه گوگل]خودش را روی عضله دوسر چپش نیشگون گرفت و از درد فریاد زد
[ترجمه ترگمان]او خودش را روی بازوی چپش فشار داد و با درد جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. During Biceps Curl, Biceps Brachii is a muscle that is directly responsible fOReffecting a movement.
[ترجمه گوگل]در حین کرل عضله دوسر بازویی عضله ای است که مستقیماً مسئول یک حرکت است
[ترجمه ترگمان]در طی Biceps کارل، Biceps Brachii ماهیچه ای است که مستقیما مسئول یک حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instead of beer belly, you'd get " beer biceps. "
[ترجمه گوگل]به جای شکم آبجو، "دوسر بازوی آبجو" دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]به جای شکم آبجو، \"بازوهای جو آبجو\" را دریافت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Objective To explore the surface electromyography(EMG)characteristics of biceps brachii during isometric contraction in children with hemiplegic cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های الکترومیوگرافی سطحی (EMG) عضله دوسر بازویی در طول انقباض ایزومتریک در کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پلژیک
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی خصوصیات سطحی electromyography (EMG)، در طول ادغام فضایی کودکان با فلج مغزی hemiplegic (EMG)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید