bicarbonate

/baɪˈkɑːrbənət//ˌbaɪˈkɑːbənət/

معنی: جوش شیرین، بی کربنات دو سود
معانی دیگر: (شیمی - ملح اسیدی اسید کربنیک حاوی بنیان منفی hco3) بیکربنات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical that is a variety of carbonate, used esp. in baking or as an antacid. (See sodium bicarbonate.)

جمله های نمونه

1. In the case of pancreatic secretion, stimulation of bicarbonate but not protein output was observed.
[ترجمه گوگل]در مورد ترشح پانکراس، تحریک بی کربنات اما نه برون ده پروتئین مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]در مورد ترشح لوزالمعده، تحریک جوش شیرین، اما خروجی پروتیین مشاهده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Baking soda is only sodium bicarbonate, with no acid added.
[ترجمه گوگل]جوش شیرین فقط بی کربنات سدیم است، بدون اسید
[ترجمه ترگمان]جوش شیرین فقط سدیم بیکربنات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If hand washing, add bicarbonate of soda to the wash and lemon juice to the rinse.
[ترجمه گوگل]در صورت شستن با دست، بی کربنات نوشابه را به محل شستشو و آب لیمو را به محل شستشو اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شستن دست، جوش شیرین را به دستشویی و عصاره لیمو به آب اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Overzealous administration of hypertonic sodium bicarbonate solutions as treatment for severe metabolic acidosis of during cardiopulmonary resuscitation can have the same effect.
[ترجمه گوگل]تجویز بیش از حد محلول های هیپرتونیک بی کربنات سدیم به عنوان درمان اسیدوز متابولیک شدید در طی احیای قلبی ریوی می تواند همین اثر را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]overzealous administration سدیم hypertonic solutions سدیم به عنوان درمان برای acidosis شدید متابولیک در طول resuscitation cardiopulmonary می تواند همین تاثیر را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Infusion of sodium bicarbonate causes raPid movement of potassium into cells.
[ترجمه گوگل]تزریق بی کربنات سدیم باعث حرکت سریع پتاسیم به داخل سلول می شود
[ترجمه ترگمان]infusion سدیم بیکربنات، حرکت پتاسیم به سلول ها را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dissolve the bicarbonate of soda in a little water and add to the mixture.
[ترجمه گوگل]بی کربنات سودا را در کمی آب حل کرده و به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]جوش شیرین را در کمی آب حل کرده و به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By separating the sodium bicarbonate from the other components, the shelf-life of the packets was prolonged.
[ترجمه گوگل]با جداسازی بی کربنات سدیم از سایر اجزا، ماندگاری بسته ها طولانی شد
[ترجمه ترگمان]با جدا کردن سدیم بیکربنات از اجزای دیگر، ماندگاری بسته ها طولانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the plasma, the bicarbonate concentration comprises the second largest anion fraction, with chloride being the largest anion fraction.
[ترجمه گوگل]در پلاسما، غلظت بی کربنات دومین بخش آنیونی بزرگ را تشکیل می دهد که کلرید بزرگترین بخش آنیونی است
[ترجمه ترگمان]در پلاسما، غلظت بی کربنات دومین بخش بزرگ آنیون است و کلرید بزرگ ترین بخش آنیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are hemoglobin, serum protein, phosphate, and bicarbonate.
[ترجمه گوگل]آنها هموگلوبین، پروتئین سرم، فسفات و بی کربنات هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هموگلوبین، پروتئین serum، فسفات و بی کربنات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As mentioned above, to remove magnesium bicarbonate hardness requires twice as much lime as is needed for calcium bicarbonate.
[ترجمه گوگل]همانطور که در بالا ذکر شد، برای حذف بی کربنات منیزیم سختی به دو برابر آهک مورد نیاز برای بی کربنات کلسیم نیاز است
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، برای از بین بردن سختی کربنات سدیم نیاز به دو برابر مقدار آهک مورد نیاز برای کربنات سدیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are reasonable approximations of bicarbonate and alkali secretion for each subject on separate occasions.
[ترجمه گوگل]تقریب معقولی از ترشح بی کربنات و قلیایی برای هر موضوع در موارد جداگانه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای هر سوژه در موارد جداگانه، تقریب های منطقی برای ترشح کربنات و کربنات سدیم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Biliary lipid composition was not altered significantly but bicarbonate output was increased at all doses tested.
[ترجمه گوگل]ترکیب لیپید صفراوی به طور قابل توجهی تغییر نکرد اما خروجی بی کربنات در تمام دوزهای آزمایش شده افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]ترکیب چربی biliary به طور قابل توجهی تغییر نکرده بود، اما خروجی جوش شیرین در همه دوزهای تست شده افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Baking powder is a mixture of sodium bicarbonate, an acid, and other materials.
[ترجمه گوگل]بیکینگ پودر مخلوطی از بی کربنات سدیم، یک اسید و مواد دیگر است
[ترجمه ترگمان]پودر، مخلوطی از سدیم بیکربنات، اسید و مواد دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mix together 250g plain flour and a teaspoon of bicarbonate of soda and then add to the cake mixture.
[ترجمه گوگل]250 گرم آرد ساده و یک قاشق چایخوری بی کربنات نوشابه را با هم مخلوط کنید و سپس به مخلوط کیک اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]۲۵۰ گرم آرد ساده و یک قاشق چای خوری جوش شیرین را با هم مخلوط کنید و سپس به مخلوط کیک اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوش شیرین (اسم)
soda, baking soda, bicarbonate, bicarbonate of soda

بی کربنات دو سود (اسم)
bicarbonate

تخصصی

[نساجی] بیکربنات - کربنات اسید - کربنات هیدروژن

انگلیسی به انگلیسی

• baking soda

پیشنهاد کاربران

بپرس