bibliophile

/ˈbɪblɪəfaɪl//ˈbɪblɪəfaɪl/

معنی: دوستدار کتاب، کتاب جمع کن، عاشق شکل وظاهر کتب
معانی دیگر: کتابدوست (به ویژه کسی که کتاب را به خاطر جلد و چاپ و صحافی آن دوست دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: bibliophilic (adj.), bibliophilism (n.), bibliophilist (n.)
• : تعریف: a lover or collector of books, esp. for the fine or rare physical qualities of their paper, printing, binding, or the like.

جمله های نمونه

1. A bibliophile likes books and an oenophile enjoys wine.
[ترجمه گوگل]کتاب دوست کتاب دوست دارد و انوفیل از شراب لذت می برد
[ترجمه ترگمان]A کتاب دوست دارد و an از شراب لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A loose-knit band of authors, bibliophiles and intellectual gadflies began showing up at Library Commission meetings to denounce the New Main.
[ترجمه گوگل]گروهی شلوغ از نویسندگان، کتاب‌شناسان و مگس‌های روشنفکر شروع به حضور در جلسات کمیسیون کتابخانه برای محکوم کردن New Main کردند
[ترجمه ترگمان]یک گروه از نویسندگان، bibliophiles و gadflies روشنفکر شروع به نمایش در جلسات کمیسیون کتابخانه کردند تا مین جدید را محکوم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Collectors, bibliophiles and browsers will find a warm welcome from the many dealers when the fair opens at 00 am precisely.
[ترجمه گوگل]وقتی نمایشگاه دقیقاً در ساعت 00 صبح افتتاح می شود، گردآورندگان، کتاب شناسان و مرورگرها با استقبال گرم بسیاری از فروشندگان مواجه خواهند شد
[ترجمه ترگمان]Collectors، bibliophiles و browsers بعد از باز شدن بازار، از many بسیار گرمی استقبال خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Are you a bibliophile with power tools, ready access to lumber and an open loft?
[ترجمه گوگل]آیا شما یک کتاب دوست با ابزارهای برقی، دسترسی آماده به چوب و یک انبار باز هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما با ابزارهای قدرت، دسترسی به الوارها و انبار باز دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you're a bibliophile I'll be selling many folios in the next week so keep looking.
[ترجمه گوگل]اگر کتاب دوست هستید، من در هفته آینده برگه های زیادی را می فروشم، بنابراین به جستجو ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]اگه تو یه احمقی من هفته آینده چند کتاب کرم می فروشم، پس به گشتن ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this article, I regard him as a bibliophile, a scholar of bibliography and edition study.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، من او را کتاب‌شناس، محقق کتاب‌شناسی و مطالعه نسخه می‌دانم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله او را به عنوان bibliophile، محقق کتابشناسی و بررسی چاپ مورد توجه قرار می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Walter Raymond Gustafson, a local bibliophile who had purchased the materials at an auction at the Barrens in 1960, had died in 200
[ترجمه گوگل]والتر ریموند گوستافسون، کتاب‌شناس محلی که این مواد را در حراجی در Barrens در سال 1960 خریداری کرده بود، در سال 200 درگذشت
[ترجمه ترگمان]والتر ریموند Gustafson، bibliophile محلی که این مواد را در حراجی در the در سال ۱۹۶۰ خریده بود، در ۲۰۰ سالگی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hui Dong is the famous bibliophile, emendator and confucianism of Qing Dynasty, founder of Confucian Classics of the school of Wu.
[ترجمه گوگل]هوی دونگ، کتاب‌شناس، اصلاح‌گر و کنفوسیوس‌گرای معروف سلسله چینگ، بنیان‌گذار کلاسیک‌های کنفوسیوس مکتب وو است
[ترجمه ترگمان]\"هوی دونگ\"، بنیانگذار سلسله کینگ، بنیانگذار آثار کلاسیک مکتب وو می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yes, I am a bibliophile.
[ترجمه گوگل]بله، من یک کتاب شناس هستم
[ترجمه ترگمان]بله، من a هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My father is a bibliophile .
[ترجمه گوگل]پدر من کتاب شناس است
[ترجمه ترگمان] پدرم یه \"bibliophile\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As John Carter has observed, such attempts at definition are a favourite game among bibliophiles.
[ترجمه گوگل]همانطور که جان کارتر مشاهده کرده است، چنین تلاش هایی برای تعریف بازی مورد علاقه کتاب شناسان است
[ترجمه ترگمان]همانطور که جان کارتر شاهد آن است، چنین تلاش هایی در تعریف، بازی مورد علاقه میان bibliophiles است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oops, forgot to mention you are in the Bibliophile drawing .
[ترجمه گوگل]اوه، فراموش کردم که بگویم شما در طرح کتاب دوست هستید
[ترجمه ترگمان] اوه، یادم رفت اشاره کنم که تو اتاق نقاشی \"bibliophile\" هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A volume of poetry from Field, the American journalist and bibliophile who also wrote light verse for adults and children.
[ترجمه گوگل]یک جلد شعر از فیلد، روزنامه‌نگار و کتاب‌شناس آمریکایی که شعرهای سبک را برای بزرگسالان و کودکان نیز سروده است
[ترجمه ترگمان]یک جلد شعر از میدان، روزنامه نگار آمریکایی و bibliophile که اشعار سبکی برای بزرگسالان و کودکان نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They brought about a lot of valuable books that to a great extent made Qian Qianyi the greatest bibliophile at that time.
[ترجمه گوگل]آنها کتابهای ارزشمند زیادی آوردند که تا حد زیادی کیان کیانی را به بزرگترین کتاب شناس در آن زمان تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها تعداد زیادی کتاب با ارزش به همراه داشتند که تا حد زیادی Qian را به بزرگ ترین bibliophile در آن زمان تبدیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوستدار کتاب (اسم)
bibliophile

کتاب جمع کن (اسم)
bibliophile

عاشق شکل وظاهر کتب (اسم)
bibliophile

انگلیسی به انگلیسی

• book collector, one who loves books

پیشنهاد کاربران

مثال؛
I’m a proud bibliophile and my book collection keeps growing.
In a book club introduction, a member might share, “I joined this club because I knew I’d find fellow bibliophiles. ”
A book lover might proudly declare, “Being a bibliophile is a big part of my identity. ”
Phile کلا به معنی دوستدار چیزی بودنه
Francophile دوستدار فرانسه بودن، کشور، فرهنگ، مردم، موزیک یا هر چیزی که به فرانسه مربوط باشه
Cinophine دوستدار چین بودن
Anglophile دوستدار انگلیس بودن
Bibliophile بار کلمه مثبته و معنی بدی نمیده، دوستدار کتاب
کسی که عاشق کتاب خوندنه و همیشه نسخ کتاب خوندنه
عشق کتاب
کتاب باز

بپرس