biaxial

/baˈjæksiəl//baˈjæksiəl/

معنی: دومحوری
معانی دیگر: دو آسه ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: biaxially (adv.), biaxiality (n.)
• : تعریف: having two axes.

جمله های نمونه

1. biaxial stress
تنش دو آسه

2. A biaxial vertical pendulum tiltmeter and its structure, component and principle, is introduced.
[ترجمه گوگل]یک شیب سنج آونگی عمودی دو محوره و ساختار، جزء و اصل آن معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک آونگ عمودی biaxial و ساختار آن، اجزا و اصول آن معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The liquid crystal films consisting of biaxial molecules are studied by the molecular field theory.
[ترجمه گوگل]فیلم‌های کریستال مایع متشکل از مولکول‌های دو محوره توسط تئوری میدان مولکولی مورد مطالعه قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]لایه های بلوری مایع متشکل از مولکول های biaxial توسط نظریه میدان مولکولی مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A series of biaxial compression experiments regular cracks in replicated rock mass, have been carried out.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از آزمایش‌های فشاری دو محوره، ترک‌های منظم در توده سنگ تکرار شده، انجام شده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از آزمایش ها فشرده سازی biaxial در توده سنگ تکرار شده، انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With external mechanical biaxial strain, the photo current, the responsivity, and the efficiency of the device are all enhanced.
[ترجمه گوگل]با فشار دو محوری مکانیکی خارجی، جریان عکس، پاسخگویی و کارایی دستگاه همگی افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]با فشار مکانیکی خارجی، جریان عکس، responsivity و کارایی دستگاه همگی افزایش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The application examples of biaxial are multiaxial reinforcement structures and discussed in detail.
[ترجمه گوگل]نمونه های کاربردی دو محوره سازه های تقویت کننده چند محوری هستند و به تفصیل مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]مثال های کاربردی of سازه های تقویت multiaxial هستند و به تفصیل مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This theory can be extended to biaxial stress.
[ترجمه گوگل]این نظریه را می توان به تنش دو محوری تعمیم داد
[ترجمه ترگمان]این نظریه را می توان به استرس biaxial تعمیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new method for the biaxial tensile testing of metallic sheets is put forward.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی برای آزمایش کشش دو محوری ورق های فلزی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای تست کشش biaxial ورقه های فلزی به جلو ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the biaxial nominal stresses are equal to each other, the mathematical relationship between loading strength and porosity can be also gained for the foamed metals under biaxial equal loads.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تنش‌های اسمی دو محوری با یکدیگر برابر باشند، رابطه ریاضی بین قدرت بارگذاری و تخلخل را می‌توان برای فلزات فوم شده تحت بارهای مساوی دو محوری نیز بدست آورد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تنش های اسمی biaxial برابر با هم هستند، رابطه ریاضی میان مقاومت بار و تخلخل را می توان برای فلزات مایع تحت فشار برابر biaxial به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The effects of secondary torsion on shear strength of biaxial flexural reinforced concrete beams are analyzed.
[ترجمه گوگل]اثرات پیچش ثانویه بر مقاومت برشی تیرهای بتن مسلح خمشی دو محوری تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر پیچش ثانویه بر مقاومت برشی تیره ای بتون مسلح خمشی خمشی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on the safety criterion can be further obtained for these foamed metals under biaxial loading.
[ترجمه گوگل]بر اساس معیار ایمنی می توان بیشتر برای این فلزات فوم شده تحت بارگذاری دو محوره به دست آورد
[ترجمه ترگمان]براساس معیار ایمنی، می توان بیشتر برای این فلزات مایع تحت بار biaxial به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The program will design or check concrete columns for axial tension, compression and biaxial moments.
[ترجمه گوگل]این برنامه ستون های بتنی را برای کشش محوری، فشار و گشتاورهای دو محوری طراحی یا بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه، ستون های محکم برای تنش محوری، فشرده سازی و moments را طراحی و بررسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The conoscopic interference patterns of crystals are calculated for any orientation biaxial crystal, which include information of isochromatic curve and isogyre.
[ترجمه گوگل]الگوهای تداخل کانوسکوپی کریستال ها برای هر کریستال دو محوره جهت گیری محاسبه می شود که شامل اطلاعات منحنی ایزوکروماتیک و ایزوژیر است
[ترجمه ترگمان]الگوهای تداخل conoscopic برای هر جهت گیری بلور، که شامل اطلاعات منحنی isochromatic و isogyre می باشد، محاسبه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This articleintroduces thecharacteristics and application of warp-knitted geotextiles lacework, reversibles, biaxial and multiaxial compound fabric.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی ویژگی ها و کاربرد ژئوتکستایل های تار بافت توری، برگشت پذیر، دو محوره و پارچه ترکیبی چند محوری می پردازد
[ترجمه ترگمان]این articleintroduces thecharacteristics و کاربرد of geotextiles، reversibles، biaxial، biaxial و fabric ترکیبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو محوری (صفت)
biaxial

تخصصی

[عمران و معماری] دو آسه ای - دو محوری - دو محوره
[زمین شناسی] دو محوری به بلوری گفته می شود که دو محور نوری و سه جهت شکست داشته باشد. به عنوان مثال بلورهای اورترومبیک، مونوکلینیک یا تری کلینیک.
[نساجی] دو محوری
[ریاضیات] دو محوری
[پلیمر] دو محوری

انگلیسی به انگلیسی

• having two axes, dual-axised

پیشنهاد کاربران

[فنی و مهندسی] دومحوری
تعریف: هرگاه در یک محیط ناهمسانگرد، هر سه تا المان های گذردهی قطبی ( ε1, ε2 , ε3 ) نابرابر باشند، کریستال را دوحوری می گوییم. ( ماده ناهمسانگرد دومحوری )
biaxial

بپرس