biannual

/baˈjænuːəl//baɪˈænjuəl/

معنی: شش ماهه، سالی دوبار، دو سال یکبار
معانی دیگر: شش ماهه (با biennial مقایسه شود)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: biannually (adv.)
• : تعریف: done or occurring twice a year; semiannual.

جمله های نمونه

1. a biannual check-up
معاینه ی پزشکی شش ماه یک بار

2. You will need to have a routine biannual examination.
[ترجمه گوگل]شما باید یک معاینه معمولی دوسالانه داشته باشید
[ترجمه ترگمان] تو باید یه آزمایش معمول رو تکرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The committee has just published its biannual report.
[ترجمه گوگل]این کمیته به تازگی گزارش دوسالانه خود را منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]کمیته گزارش biannual خود را منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This article is the seventh biannual review on photometric analysis.
[ترجمه گوگل]این مقاله هفتمین بررسی دوسالانه آنالیز فتومتریک است
[ترجمه ترگمان]این مقاله، یک بررسی دوسالانه در زمینه آنالیز photometric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The biannual Beijing housing fair is often considered a trend-setter for the real estate industry's performance in China.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه مسکن پکن که هر دو سال یکبار برگزار می شود، اغلب به عنوان یک روند ساز برای عملکرد صنعت املاک و مستغلات در چین در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه مسکن دو ساله پکن اغلب به عنوان یک شاخص برای عملکرد صنعت املاک در چین محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The club has a biannual meeting.
[ترجمه گوگل]این باشگاه هر دو سال یک بار جلسه دارد
[ترجمه ترگمان]این باشگاه یک جلسه دوسالانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our school doctor recommends a biannual visit to the dentist.
[ترجمه گوگل]پزشک مدرسه ما بازدید دوسالانه از دندانپزشک را توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]پزشک مدرسه ما یک بازدید دو ساله از دندان پزشک را توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An independent data and safety monitoring board compared the frequency of all adverse events in the two groups during three biannual meetings.
[ترجمه گوگل]یک هیئت مستقل نظارت بر داده‌ها و ایمنی، فراوانی تمام عوارض جانبی را در دو گروه طی سه جلسه دوسالانه مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]یک هیات نظارت و کنترل ایمنی مستقل در مقایسه با فراوانی همه رویداده ای معکوس در دو گروه طی سه جلسه دو سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is for the benefit of the inspectors who come up from Paris for the biannual audits.
[ترجمه گوگل]این به نفع بازرسانی است که از پاریس برای ممیزی دوسالانه می آیند
[ترجمه ترگمان]این امر به نفع بازرسان است که برای انجام حسابرسی های biannual از پاریس می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In late spring, Jody flies to San Francisco for the biannual Pac-10 coaches meeting.
[ترجمه گوگل]در اواخر بهار، جودی برای جلسه دوسالانه مربیان Pac-10 به سانفرانسیسکو پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]در اواخر بهار، Jody برای اولین جلسه مربیان خود به سانفرانسیسکو پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Accounting periods may be a fiscal year and metaphase, intermediate means shorter than a full accounting year during the report, including a biannual, quarterly and monthly, etc.
[ترجمه گوگل]دوره های حسابداری ممکن است یک سال مالی و متافاز باشد، به معنای متوسط ​​کوتاهتر از یک سال حسابداری کامل در طول گزارش، شامل دو سال، سه ماهه، ماهانه و غیره
[ترجمه ترگمان]دوره های حسابداری ممکن است یک سال مالی و متافاز باشد، متوسط به معنی کوتاه تر از یک سال حسابداری کامل در طی این گزارش، از جمله یک دوره دو ماهه، فصلی و ماهانه و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The airfield, less than an hour's drive west of London, is home to Britain's biannual airshow.
[ترجمه گوگل]این فرودگاه که کمتر از یک ساعت رانندگی از غرب لندن فاصله دارد، میزبان نمایشگاه هوایی بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]فرودگاه کوچک، کم تر از یک ساعت رانندگی در غرب لندن، خانه biannual airshow است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Officials last month downplayed his chances of making the biannual and field world championships in August.
[ترجمه گوگل]مقامات ماه گذشته شانس او ​​را برای شرکت در مسابقات قهرمانی جهان دوسالانه و میدانی در ماه اوت کم اهمیت جلوه دادند
[ترجمه ترگمان]مقامات ماه گذشته شانس خود برای تبدیل این دو دوره دو ساله و می دانی را در ماه اوت کم اهمیت جلوه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شش ماهه (صفت)
biannual, semiannual, semiyearly

سالی دوبار (صفت)
biannual, biyearly

دو سال یکبار (صفت)
biannual

انگلیسی به انگلیسی

• occurring twice a year
a biannual event happens or is done twice a year.
twice a year, every six months

پیشنهاد کاربران

سالی دو بار. دو بار در سال. نیم سالانه
مثال:
a biannual meeting
یک نشست نیم سالانه {نشستی که دوبار در سال برگزار می شود}
⏳ ترتیب صفات مربوط به وقایع سالانه:
✅ semiannual = شش ماه یک بار ( سالی دو بار )
✅ annual = سالانه
✅ biennial = دو سال یک بار
( ❗️ biannual = سالی دو بار )
✅ triennial = سه سال یک بار
...
[مشاهده متن کامل]

( ❗️triannual = سالی سه بار )
✅ quadrennial = چهار سال یک بار
( ❗️quarterly = سالی چهار بار، هر سه ماه یک بار )
✅ quinquennial = پنج سال یک بار
✅ sexennial = شش سال یک بار
✅ septennial = هفت سال یک بار
✅ octennial = هشت سال یک بار
✅ novennial = نه سال یک بار
✅ decennial = ده سال یک بار
✅ quindecennial = پانزده سال یک بار
✅ vicennial = بیست سال یک بار
✅ quadranscentennial = بیست و پنج بار یک بار
✅ tricennial = سی سال یک بار
✅ quintricennial = سی و پنج سال یک بار
✅ quadragennial = چهل سال یک بار
✅ quinquadragennial = چهل و پنج سال یک بار
✅ semicentennial = پنجاه سال یک بار
✅ sexagennial = شصت سال یک بار
✅ septuagennial = هفتاد سال یک بار
✅ octogintennial = هشتاد سال یک بار
✅ nonagintennial = نود سال یک بار
✅ centennial = صد سال یک بار
✅ sesquicentennial = صد و پنجاه سال یک بار
✅ bicentennial = دویست سال یک بار
✅ tricentennial = سی صد سال یک بار
✅ quadricentennial = چهارصد سال یک بار
✅ quincentennial = پانصد سال یک بار
💢 برای آشنایی با سایر کلمات به این لینک مراجعه کنید: https://en. m. wikipedia. org/wiki/Anniversary#Latin - derived_numerical_names

دوفصلنامه
شش ماهه

بپرس