bezel

/ˈbezəl//ˈbezl/

معنی: گودی، پخ، هنجار، نگین دان
معانی دیگر: لبه ی پخ، لبه ی شیب دار (مثل لبه ی اسکنه یا آینه ی قطور)، لبه ی تراشیده شده ی جواهر (به ویژه الماس)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the slanted or beveled edge of a cutting tool such as a chisel.

(2) تعریف: in jewelry, the part to which gems are attached, or any facet of the cut gem above this part.
مشابه: facet

جمله های نمونه

1. To turn a compass bezel with fingers resembling a pound of pork sausages is not easy.
[ترجمه گوگل]چرخاندن قاب قطب نما با انگشتانی که شبیه یک پوند سوسیس گوشت خوک است کار آسانی نیست
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که عقربه قطب نما که شبیه به یک کیلو سوسیس خوک است آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ratcheted, rotating bezel sets the time limits for underwater and other action sports.
[ترجمه گوگل]قاب چرخان و جغجغه دار محدودیت های زمانی را برای ورزش های اکشن زیر آب و سایر ورزش ها تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]The چرخشی، bezel چرخشی، محدودیت های زمانی برای آب زیر آب و دیگر ورزش های اکشن را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With a Violet, Chrysolite and clear crystal in bezel setting, it reflects the light magically and adds an elegant touch of colour to your outfit.
[ترجمه گوگل]با رنگ بنفش، کریستال و کریستال شفاف در قاب، نور را به طرزی جادویی منعکس می کند و رنگ زیبایی به لباس شما می بخشد
[ترجمه ترگمان]با یک کریستال، Chrysolite و بلور شفاف در تنظیمات bezel، آن نور را به طور جادویی منعکس می کند و یک تماس ظریف و ظریف با لباس شما اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rhodium - plated pierced earrings with bezel - set crystals in various shapes and crystal colours; removable drop.
[ترجمه گوگل]گوشواره های سوراخ دار با روکش رودیوم با کریستال های ست شده در اشکال و رنگ های کریستالی مختلف قطره قابل جابجایی
[ترجمه ترگمان]plated pierced - با بلوره ای bezel در شکل های گوناگون و رنگ های کریستال، کاهش قابل جابجایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Additional uses of onscreen buttons or bezel touch detection could prevent accidental gesturing.
[ترجمه گوگل]استفاده‌های اضافی از دکمه‌های روی صفحه یا تشخیص لمس قاب می‌تواند از اشاره تصادفی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]استفاده اضافی از دکمه های onscreen و یا تشخیص تماس bezel می تواند از دست دادن تصادفی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polished stainless steel bezel, crown, case and screw - in back.
[ترجمه گوگل]قاب، تاج، قاب و پیچ از جنس استنلس استیل جلا داده شده - در پشت
[ترجمه ترگمان]Polished استیل ضد زنگ، تاج، جعبه، پیچ و پیچ در عقب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Blue Mabe Pearl is bezel set with a beaded design.
[ترجمه گوگل]مروارید آبی میبی ست قاب با طرح مهره ای است
[ترجمه ترگمان]مروارید Mabe آبی با طراحی منجوق دوزی در حال تنظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bezel set crystals in the trendy colours of the season dangle on a thin and refined gold-plated chain like tiny multi-coloured leaflets.
[ترجمه گوگل]کریستال‌های ست قاب در رنگ‌های مد روز این فصل بر روی یک زنجیره نازک و با روکش طلا مانند برگه‌های ریز چند رنگ آویزان است
[ترجمه ترگمان]bezel که در رنگ های مد روز در این فصل به وجود می آیند، در یک زنجیر طلای نازک و براق مانند leaflets که چند رنگی دارند، آویخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tap the bezel one more time and you can see your current heart rate, if you are using the Garmin heart rate monitor.
[ترجمه گوگل]اگر از مانیتور ضربان قلب گارمین استفاده می کنید، یک بار دیگر روی قاب ضربه بزنید و می توانید ضربان قلب فعلی خود را ببینید
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر ضربه بزنید و اگر از دستگاه مانیتور قلب Garmin استفاده می کنید، ضربان قلب فعلی خود را خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Remove the bezel and rubber gasket from the motor output shaft.
[ترجمه گوگل]قاب و واشر لاستیکی را از شفت خروجی موتور جدا کنید
[ترجمه ترگمان]واشر سر سیلندر و واشر لاستیکی را از شفت خروجی موتور حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Portable: LCD and Keyboard bezel of computer in view when opened.
[ترجمه گوگل]قابل حمل: قاب ال سی دی و صفحه کلید کامپیوتر در هنگام باز شدن قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]قابل حمل: LCD و صفحه کلید صفحه کلید برای نمایش در هنگام باز کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Depress switch mounting tabs to remove switch from bezel.
[ترجمه گوگل]زبانه های نصب سوئیچ را فشار دهید تا سوئیچ را از قاب خارج کنید
[ترجمه ترگمان]Depress زبانه را سوییچ می کنند تا سوییچ را از bezel حذف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flush mount using bezel or screw or rail mount to DIN 46 277 using base mount.
[ترجمه گوگل]پایه را با استفاده از پایه قاب یا پیچ یا پایه ریلی به DIN 46 277 با استفاده از پایه پایه بشویید
[ترجمه ترگمان]فلاش (فلاش)با استفاده از bezel یا پیچ و یا ریل قطار با استفاده از سوار شدن پایه به ۴۶ ۲۷۷ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Elegant square bezel with jeweled accents.
[ترجمه گوگل]قاب مربعی زیبا با لهجه های نگین دار
[ترجمه ترگمان]سطح صاف مربعی با لهجه jeweled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گودی (اسم)
hollow, groove, hole, bezel, valley, delve, dimple, dent, depth, dint, lacuna

پخ (اسم)
bezel

هنجار (اسم)
normal, bezel, norm

نگین دان (اسم)
bezel

تخصصی

[سینما] حلقه دندانه دار
[برق و الکترونیک] نگین دان طوقه ی شیارداری که پنجره ی شیشه ای یا پلاستیکی شفاف یا عدسی را در وسایل نشان دهنده نظیر سنجه یا گردونه تنظیم و مشابه آن نگه می دارد.
[زمین شناسی] نگین انگشتر الف) سطح مایل تاج برش برلیان ب) بویژه، سطح شیبدار بین سطوح یا یک قسمت کوچک آن سطح شیبدار دقیقاً در بالای کمربند (که به نام لبه setling خوانده می شود).

انگلیسی به انگلیسی

• sloping edge of a blade; grooved rime that holds a precious stone or watch crystal in place

پیشنهاد کاربران

حاشه ی قاب گوشی موبایل
به قاب بیرونی لپ تاپ که اجزای داخلی رو پوشانده نیز اطلاق میشود
به “زه چرخان” ساعت نیز اطلاق میشود. حلقه گردی که در ساعتهای به اصطلاح “مدل غواصی” قابل چرخش است
گودی حلقه که نگین رو تو خودش نگه میداره

بپرس