beyond recall

جمله های نمونه

1. He made a decision beyond recall.
[ترجمه گوگل]او تصمیمی فراتر از یادآوری گرفت
[ترجمه ترگمان] اون تصمیم گرفته بود که چیزی رو به خاطر بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The paintings were damaged beyond recall.
[ترجمه گوگل]نقاشی‌ها آسیب دیده بودند
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها از به خاطر سپردن، آسیب دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Perhaps she had already compromised herself beyond recall by accepting the invitation.
[ترجمه گوگل]شاید او قبلاً با پذیرفتن این دعوت، خود را به خطر انداخته بود
[ترجمه ترگمان]شاید با قبول دعوت نامه، خود را به خطر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If he is beyond recall, then she at least surely deserves a little compassion.
[ترجمه گوگل]اگر او فراتر از یادآوری است، پس لااقل مطمئناً سزاوار اندکی دلسوزی است
[ترجمه ترگمان]اگر به خاطر داشته باشد، حداقل حداقل استحقاق یک کمی رحم و دلسوزی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In Russia, efforts at political change are linked beyond recall with the problem of supplying food.
[ترجمه گوگل]در روسیه، تلاش‌ها برای تغییر سیاسی فراتر از یادآوری با مشکل تامین مواد غذایی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در روسیه، تلاش ها در تغییر سیاسی فراتر از یادآوری مشکل تامین غذا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a decigone beyond recall.
[ترجمه گوگل]این یک دسیگون فراتر از یادآوری است
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که باید به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new law is now established beyond recall.
[ترجمه گوگل]قانون جدید اکنون غیرقابل یادآوری است
[ترجمه ترگمان]قانون جدید در حال حاضر فراتر از یادآوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ground has been polluted beyond recall.
[ترجمه گوگل]زمین غیر قابل یادآوری آلوده شده است
[ترجمه ترگمان]زمین بیش از آن است که به خاطر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is gone beyond recall.
[ترجمه گوگل]فراتر از یادآوری است
[ترجمه ترگمان]دیگر به یاد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fatality is beyond recall.
[ترجمه گوگل]مرگ و میر فراتر از یادآوری است
[ترجمه ترگمان]شئامت تقدیر چنین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's gone beyond recall.
[ترجمه گوگل]فراتر از یادآوری است
[ترجمه ترگمان]چیزی فراتر از یادآوری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By the time we returned to the bar Karen's extramarital virginity had been lost beyond recall. unemployed.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که به بار برگشتیم، بکارت خارج از ازدواج کارن غیرقابل یادآوری بود بیکار
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که ما به خانه بار فروشی کارن برگردیم، بکارت خارج از دست رفته بود عاطل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He hung left to the rails and by the time Willie Carson was able to switch him, Declassified was beyond recall.
[ترجمه گوگل]او در سمت چپ به ریل آویزان شد و زمانی که ویلی کارسون توانست او را عوض کند، از طبقه بندی خارج شده بود
[ترجمه ترگمان]او به نرده ها تکیه داده بود و وقتی ویلی کار سن می توانست او را عوض کند، دیگر به یاد نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The protracted meeting of necessary reform increases risk coefficient, bring beyond recall huge loss likely even.
[ترجمه گوگل]جلسه طولانی اصلاحات لازم ضریب ریسک را افزایش می دهد و حتی ممکن است زیان بزرگی را به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ملاقات طولانی اصلاحات لازم، ضریب ریسک را افزایش می دهد، و به احتمال زیاد تلفات عظیم را به خاطر می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• impossible to recollect, impossible to take back, cannot be undone

پیشنهاد کاربران

برگشت ناپذیر، غیر قابل برگشت، غیر قابل تعمیر یا اصلاح یا تغییر یا برگشت و. . .
We can't repair this screen—it's beyond recall, or It's too late to cancel our plans—they're beyond recall

بپرس