beyond question


بالاتر از حد انتظار، آنچه که شخص خوابش را هم نمی دیده، بدون شک، بدون تردید
beyond(all) question
بی شک، بدون شک، بی تردید، محققا

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: without any doubt.
مترادف: indisputable, indubitable, unquestionable
مشابه: easily

جمله های نمونه

1. Her efficiency and intelligence are beyond question.
[ترجمه گوگل]کارایی و هوش او قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]کارایی و هوش او مافوق یک سوال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To my mind, Mark Twain was beyond question the large man of his time.
[ترجمه گوگل]به نظر من، مارک تواین مرد بزرگ زمان خود بود
[ترجمه ترگمان]به نظر من، مارک تو این مساله از مرد بزرگ زمان او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her probity and integrity are beyond question.
[ترجمه گوگل]صداقت و صداقت او قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]صداقت و صداقت او فراتر از این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her commitment to work is beyond question.
[ترجمه مینا] تعهد او نسبت به کار بالاتر از حد انتظار است.
|
[ترجمه گوگل]تعهد او به کار فراتر از سؤال است
[ترجمه ترگمان]تعهد او به کار فراتر از سوال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What is beyond question is that it must be carried round as extra pounds.
[ترجمه گوگل]چیزی که جای سوال ندارد این است که باید به عنوان پوند اضافی حمل شود
[ترجمه ترگمان]چیزی که فراتر از پرسش است این است که باید آن را به عنوان پوند اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His honesty is beyond question.
[ترجمه گوگل]صداقت او قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]شرافت او مافوق یک سوال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Comparative cultural studies have now demonstrated beyond question that similar mythic tales are to be found in every quarter of this earth.
[ترجمه گوگل]مطالعات فرهنگی تطبیقی ​​اکنون بدون تردید نشان داده اند که داستان های اسطوره ای مشابهی در هر ربع این زمین یافت می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مطالعات فرهنگی تطبیقی، فراتر از این مساله نشان داده اند که افسانه های اسطوره ای مشابه در هر محله ای از این زمین یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her sincerity is beyond question.
[ترجمه گوگل]صداقت او قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]صداقت او فراتر از یک سوال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her loyalty is beyond question.
[ترجمه گوگل]وفاداری او قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان] وفاداری اون فراتر از question
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although Mr Major's tenure in Huntingdon is beyond question, his past success meant that no Tory worker could relax.
[ترجمه گوگل]اگرچه دوران تصدی آقای میجر در هانتینگدون قابل تردید نیست، موفقیت گذشته او به این معنی بود که هیچ کارگر محافظه‌کار نمی‌توانست آرام بگیرد
[ترجمه ترگمان]اگرچه تصدی آقای Major در Huntingdon فراتر از سوال است، موفقیت گذشته او به این معنا بود که هیچ کارگر حزب محافظه کار نمی تواند آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her honesty is beyond question.
[ترجمه گوگل]صداقت او قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]صداقت او فراتر از سوال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a footballer, Le Saux's ability was beyond question.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فوتبالیست، توانایی لو سوکس قابل بحث نبود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فوتبالیست، توانایی لو Saux فراتر از سوال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The test demonstrated beyond question that she is pregnant.
[ترجمه گوگل]آزمایش بدون تردید نشان داد که او باردار است
[ترجمه ترگمان]این آزمایش فراتر از این مساله بود که او باردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beyond question, commercialize the long - term direction that is reform of Chinese civil aviation.
[ترجمه گوگل]فراتر از سوال، جهت بلندمدت که اصلاح هوانوردی غیرنظامی چین است را تجاری کنید
[ترجمه ترگمان]فراتر از سوال، مسیر بلند مدت که اصلاح هوانوردی غیرنظامی چین است را تجارتی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

جای تردید داشتن، محرز بودن، مسلم بودن
be beyond question: جای تردید نداشتن، محرز بودن، مسلم بودن

بپرس