beyond control

جمله های نمونه

1. The children were beyond control.
[ترجمه گوگل]بچه ها خارج از کنترل بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از کنترل خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Provoked beyond control, Satan bayed in fury and launched himself at his tormentor's face.
[ترجمه گوگل]شیطان که خارج از کنترل برانگیخته شده بود، خشمگین شد و خود را به صورت شکنجه گرش انداخت
[ترجمه ترگمان]شیطان خارج از کنترل، و با خشم و غضب، با خشم و غضب خود را به صورت tormentor رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Chinese economic miracle is indeed unique and beyond control of economic laws and, as such, irreversible.
[ترجمه گوگل]معجزه اقتصادی چین در واقع منحصر به فرد و خارج از کنترل قوانین اقتصادی است و به این ترتیب غیر قابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]معجزه اقتصادی چین در واقع بی نظیر و فراتر از کنترل قوانین اقتصادی و در عین حال برگشت ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who said the boys were beyond control?
[ترجمه گوگل]چه کسی گفته پسرها خارج از کنترل هستند؟
[ترجمه ترگمان]کی گفته که پسرا غیرقابل کنترلی هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thesis analyses the impediment beyond control based upon the legal history of the CISG.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه موانع فراتر از کنترل را بر اساس سابقه حقوقی CISG تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه مانع از کنترل موانع بر پایه تاریخ قانونی (CISG)گردیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the unpredictable crisis beyond control spread quickly and widely, followed by recession even depression.
[ترجمه گوگل]اما بحران غیرقابل پیش بینی خارج از کنترل به سرعت و به طور گسترده گسترش یافت و به دنبال آن رکود حتی رکود رخ داد
[ترجمه ترگمان]اما بحران غیرقابل پیش بینی فراتر از کنترل به سرعت و به طور گسترده و با رکود اقتصادی گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a momentum which seems to be beyond control.
[ترجمه گوگل]حرکتی وجود دارد که به نظر می رسد خارج از کنترل است
[ترجمه ترگمان]جنبشی وجود دارد که به نظر می رسد فراتر از کنترل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The increase in prices is beyond control.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت ها خارج از کنترل است
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها از کنترل خارج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without reasoning, one is apt to be beyond control.
[ترجمه گوگل]بدون استدلال، فرد مستعد خارج از کنترل است
[ترجمه ترگمان]بدون دلیل، انسان قابل مهار کردن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Something are beyond control, but you can learn much from them.
[ترجمه گوگل]چیزی خارج از کنترل است، اما شما می توانید چیزهای زیادی از آنها یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]چیزی فراتر از کنترل است، اما شما می توانید چیزهای زیادی از آن ها یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Suits beyond control the appetite slimmer use.
[ترجمه گوگل]برای استفاده لاغرتر از اشتها خارج از کنترل است
[ترجمه ترگمان]فراتر از کنترل اشتها و مصرف slimmer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You are so presumptuous and beyond control that you will have trouble one day.
[ترجمه گوگل]شما آنقدر مغرور و غیرقابل کنترل هستید که روزی دچار مشکل خواهید شد
[ترجمه ترگمان]تو خیلی گستاخی و غیرقابل کنترلی که یک روز تو دردسر می افتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At last the yearning grew beyond control.
[ترجمه گوگل]در نهایت اشتیاق از کنترل خارج شد
[ترجمه ترگمان]سرانجام اشتیاق بیش از پیش بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The children beyond control.
[ترجمه گوگل]بچه ها خارج از کنترل
[ترجمه ترگمان]بچه ها از کنترل خارج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fire went beyond control belowdecks.
[ترجمه گوگل]آتش از کنترل خارج شد
[ترجمه ترگمان] آتش از کنترل خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• uncontrollable, unrestrainable, unregulable

پیشنهاد کاربران

بپرس