bewitched

/bəˈwɪt͡ʃ//bɪˈwɪt͡ʃ/

(verb transitive) افسون کردن، فریفتن، مسحور کردن

جمله های نمونه

1. her singing bewitched the audience
آواز او شنوندگان را شیفته کرد.

2. the magician bewitched the treasure
جادوگر گنجینه را طلسم کرد.

3. my old sweetheart has bewitched me
دلبر دیرین من برده دل و دین من

4. The wicked fairy bewitched the princess and made her fall into a long sleep.
[ترجمه گوگل]پری شریر شاهزاده خانم را جادو کرد و او را به خوابی طولانی فرو برد
[ترجمه ترگمان]جن خبیث، شاهزاده خانم را جادو کرده و او را به خواب عمیقی فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was bewitched by her beauty.
[ترجمه گوگل]او مجذوب زیبایی او شد
[ترجمه ترگمان]مسحور زیبایی او شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was not moving, as if someone had bewitched her.
[ترجمه گوگل]تکان نمی خورد، انگار کسی او را جادو کرده بود
[ترجمه ترگمان]انگار کسی او را جادو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mary bewitched him with her smile.
[ترجمه گوگل]مریم با لبخندش او را جادو کرد
[ترجمه ترگمان]مری با لبخند او را مسحور ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tim's utterly bewitched by her.
[ترجمه گوگل]تیم کاملاً توسط او جادو شده است
[ترجمه ترگمان]تیم کاملا مسحور او شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Back in Vienna he had been bewitched by the viciously witty judgments of the satirist, Karl Kraus.
[ترجمه گوگل]در وین، او توسط قضاوت‌های شوخ‌آمیز طنزپرداز، کارل کراوس، جادو شده بود
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به وین، از قضاوت viciously witty هجو نویس، کارل کراوس، مسحور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was bewitched by Claire, instantly, helplessly.
[ترجمه گوگل]من فوراً و بی اختیار توسط کلر جادو شدم
[ترجمه ترگمان]من توسط کلر مسحور شده بودم، فورا، با درماندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Loch Lomond had also bewitched Sir 2Walter Scott, the famous author of Rob Roy and Lady of the Lake, who set both of his best-selling novels right here, on the banks of Loch Lomond.
[ترجمه گوگل]دریاچه لوموند همچنین سر 2 والتر اسکات، نویسنده مشهور راب روی و بانوی دریاچه را که هر دو رمان پرفروش خود را درست در اینجا، در ساحل دریاچه لوموند، جادو کرده بود
[ترجمه ترگمان]دریاچه لوموند دقیقا سر ۲ والتر اسکات، نویسنده مشهور راب روی و بانوی دریاچه، را مسحور ساخته است که هر دو رمان پرفروش خود را همین جا در سواحل دریاچه لوموند قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. O foolish Galatians, who hath bewitched you, that ye should not obey the truth, before whose eyes Jesus Christ hath been evidently set forth, crucified among you?
[ترجمه گوگل]ای غلاطیان احمق، چه کسی شما را جادو کرده است تا از حقیقت اطاعت نکنید، زیرا آشکارا عیسی مسیح در میان شما مصلوب شده است؟
[ترجمه ترگمان]ای Galatians foolish، کسی که شما را جادو کرده است، که شما نباید از حقیقت اطاعت کنید، پیش از آن که چشمان مسیح در میان شما به صلیب کشیده شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They replaced Darrin on the original Bewitched and no one noticed!
[ترجمه گوگل]آنها Darrin را در نسخه اصلی Bewitched جایگزین کردند و هیچ کس متوجه نشد!
[ترجمه ترگمان]آن ها Darrin را در the اصلی جای دادند و هیچ کس متوجه اش نشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He must have been bewitched by the spring, the night, the apple blossom!
[ترجمه گوگل]او را باید بهار، شب، شکوفه سیب جادو کرده باشد!
[ترجمه ترگمان]آن شب حتما او را جادو کرده بودند، آن شب، گل سیب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• spellbound, enthralled, captivated (as by a magic spell)

پیشنهاد کاربران

افسون شده. طلسم شده. جادو شده
مثال:
[If you follow him] you will be following just a bewitched man
اگر شما از او تبعیت کنید جز مردی جادو شده را پیروی نخواهید کرد.
�إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا�
مجذوب
شیفته
افسون شده، جادو شده

بپرس