1. She packed her bags and left?leaving Matthew bewildered and confused.
[ترجمه گوگل]چمدان هایش را بست و رفت؟ متیو گیج و گیج را رها کرد
[ترجمه ترگمان]وسایلش رو جمع کرد و رفت؟ و \"متیو\" گیج و سردرگم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The market sold a bewildering variety of cheeses.
[ترجمه گوگل]در بازار انواع پنیرهای گیج کننده به فروش می رسید
[ترجمه ترگمان]بازار انواع مختلفی از پنیرهای مختلف را می فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The child was bewildered by the noise and the crowds.
[ترجمه گوگل]کودک از سر و صدا و ازدحام گیج شده بود
[ترجمه ترگمان]بچه از سرو صدا و جمعیت گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. As the deadline approached she experienced a bewildering array of emotions.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به موعد مقرر، او مجموعه ای از احساسات گیج کننده را تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن مهلت آن، او مجموعه ای از احساسات گیج کننده را تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A glance along his bookshelves reveals a bewildering array of interests.
[ترجمه گوگل]نگاهی به قفسه های کتاب او مجموعه ای گیج کننده از علایق را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک نگاه در قفسه کتاب مجموعه ای گیج کننده ای از منافع را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The styles change with bewildering rapidity.
[ترجمه گوگل]سبک ها با سرعتی گیج کننده تغییر می کنند
[ترجمه ترگمان]رنگ ها با سرعت گیج کننده ای تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The store offers a bewildering array of garden tools.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه مجموعه ای گیج کننده از ابزار باغبانی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه طیف وسیعی از ابزار باغبانی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The driver was bewildered by the conflicting road signs.
[ترجمه گوگل]راننده با علائم متضاد جاده گیج شده بود
[ترجمه ترگمان]راننده گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I found the experience quite bewildering.
[ترجمه گوگل]من این تجربه را کاملاً گیجکننده یافتم
[ترجمه ترگمان]این تجربه را بسیار گیج کننده ای یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was shattered and bewildered by this trenchant criticism.
[ترجمه گوگل]او از این انتقاد سنگدل متلاشی و گیج شده بود
[ترجمه ترگمان]او با این انتقاد شدید خرد و خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The big city bewildered the old woman from the countryside.
[ترجمه گوگل]شهر بزرگ پیرزن روستایی را گیج کرد
[ترجمه ترگمان]شهر بزرگ، آن زن پیر را از حومه شهر گیج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Many people feel bewildered by the speed of technological innovation.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم از سرعت نوآوری های فناوری گیج شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از سرعت نوآوری های تکنولوژیکی شگفت زده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He took the bewildered Elliott by the arm and guided him out.
[ترجمه گوگل]او بازوی الیوت گیج را گرفت و او را به بیرون هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]بازوی الیوت را گرفت و او را راهنمایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I confess myself bewildered by their explanation.
[ترجمه گوگل]اعتراف می کنم که از توضیحات آنها گیج شده ام
[ترجمه ترگمان]به خودم اعتراف می کنم که از توضیحات آن ها گیج شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is a bewildering variety of software available.
[ترجمه گوگل]نرم افزارهای متنوع و گیج کننده ای در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از نرم افزارها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید